سلام دوستان امروز صبح یه اتفاقی برام افتاد خیلی اعصابم خورد شد دوست دارم با کسی درد دل کنم
داشتم از کوچه خونه بابمثام دنده عقب میومدم بیرون آخه هر صبح میرم کارای بابامو انجام میدم مریضه رو جاست بعد در حین اینکه داشتم میومدم بیرون یه ماشین از پشت سر با سرعت اومد ترمز کرد چسبوند به ماشین من و هی بووووق میزد و هتاکی میکرد منم بین جدول و کوچه گیر افتاده بودم واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم با مشت زد رو جعبه عقب ماشینم و داد و بیداد همه مردم جمع شده بودن هرچی به پلیس زنگ میزدم جواب نمیداد من تنهای تنها بودم بی هیچ کس و قدرتی