این جریان دیشبمونه
دیشب خونه مادرشوهربودم...یه پیراهن داداشم برام کادو خریده بود..اونو پوشیدم و رفتیم اونجا
...از در وارد شدم خواستم سلام بدم و احوال پرسی کنم برگشته میگه هرروزم یه چیزه جدید میخره میپوشه میاد اینجامارو حرص بده😐
اخه مریض روانی...مگه من همسن توام؟؟ از دخترتم ۱۰ سال کوچیکترم که منو باخودت مقایسه میکنی
وای واقعا گل گفتی
ای بابااا رو خودت کار کن جواب بدهههه به هر کی عین خودش جواب بده همیشه پیش خودت این کلمرو تکرار کن هیچکی بالاتر از من نیس هیچکی نمیتونه اسایش منو خراب کنه ...درو اتاقتو قفل کن خیلی رسمی صحبت کن کمتر برو و در کل کلا فقط شنونده باش نظر نده
از من بهتر میدونه چی دارم چی ندارم ولش من بخام جواب بدم کتلتش میکنم همسرم گفته جوابش رو نده بگو خودم جواب بدم ولی واقعا بعضی حرفا دلمو خیلی میشکنه مثلا دیشب یه مانتو تنم بود البته از زیر چادر که اصلا هم بد نبود به دخترش گفت دخترای خراب و نابکار از این مدل مانتو ها تن میکنن یا میگه باید کلفتی بچه مو بکنی پسرم چرا گرفتت. منم از صبح دست به سیاه و سفید نزدم شوهرم بیاد ببینم کلفت کیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
