2777
2789

آمپولا رو زدم و ديگه دخترم تكون نخورد دو روزي صبر كردم ديدم اصلا تكون نميخوره دكترم گفت برو بيمارستان. رفتم سونو ديدم دخترم تو شكمم سكته ي مغزي كرده...ديگه از اون روز دنيا روزهاي بدش و به ما نشون داد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه ها همه شادي ميارم با تولدشون طفلك من با كلي غم به دنيا اومد ماهگيش ١ ماهگيش انقدر غريبانه و با ترس بود كه فكرش و ميكنم دلم آتيش ميگيره همش احساس ميكردم زبونم لآل از دستش ميدم

خيلي سخته بچه اي شير بدي كه احساس ميكني از دستت ميره خ ضعيف بود حتي اولاش درست نميتونست شير بخوره دكترا از همون اول گفتن شنت بذاريم تا آب سرش خارج بشه من نذاشتم مگه داشتم تا ٤ ماهگي ام آر آي داديم در كمال تعجب ديديم هيدروسفال نيست آب سرش جذب شده فقط يه كيست داره كه خداروشكر به بينايي و شنوايي و هوش كاري نداره فقط يكم بدنش و شل كرده

گاهي از خودم متنفرم چون اگه بيشتر به تغذيه ام ميرسيدم انقدر بچه ام زجر نميكشيد. اصلا نميدونم بچه اي كه تو همه ي غربالگري ها و آزمايشا سالم بود چرا اينطور شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792