عنایت اومد پیش لیندا کیانی. بهش گفت نادرو گرفته بودن و انداختن زندان.اینم زندان بوده. بعد نادر تصمیم میگیره از زندان فرار کنه. ولی قبلش به این آدرس خونه باغو میده که اگه اتفاقی برای خودش افتاد، عنایت بره سراغ زنش.
نادر موقع فرار کشته میشه. عنایت هم اومد سراغ لیندا و بهش گفت که نادر تو خونه باغ کلی طلا و پول دفن کرده بود. اونو باهم درآوردن. بعد رفتن دختر مالک و مرضیه رو دزدیدن. که لیندا با بچه بره خارج زندگی کنه. و به عنایت هم پول دادد و گفت باهام شریک شو. با این پول کار کن و سهم منو بهم بده.
ازونور زن عنایت هم خودکشی کرده بود و فقط پسرش هاتف (همون شاهرخ استخری) براش مونده بود.
مالک هم جبهه بود که بچه رو دزدیدن.
@ماهلیا