2777
2789
عنوان

وااای من تا آخر نخوندمش

528 بازدید | 38 پست

  سلام بچه ها دیشب این تاپیک(بیاین کمکم...دیشب خوابم نبرد از نگرانی داداشم) تا آخر نخوندم تا جایی که عروسه گفته بود یه سرویس گرون قیمت دیگه هم میخواد خوندم بعد خوابم برد گفتم صبح میخونم الان اومدم میبینم تعطیله میشه بگید آخرش چی بود

 

دخترم آنا همه زندگیمه😘

منم مثل توتاهمینجاخوندم

خداجونم مواظب بچم باش بندبند دلم به بندبند وجودش بستست خداجونم هدیه قشنگتو سالم وسلامت به دستم برسون قول میدم همیشه مواظبش باشم ببشترازجونم 😙خدایاخودت دامن تمام منتظراروسبزکن 😊

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چیزخاصی نشد:همچنان عروس خانم درحال جمع آوری طلاهستن برای بستن بارشون😐استارترهم موضوع روبامادربزرگش مطرح کرده ودعانویس پیداکردن ولی اثری نذاشته؛دوستان هم مشاوره وراه حل میدادن که چکارکنه

عروسه خرید. بعد حامله شد کلا اومد خونه مادرشوهرش اتراق کرد. اونجام دست به سیاه سفید نمی‌زد کلی هم فضولی می‌کرد. بعد دنیا اومدن بچه هم همینطور. تا اینکه یه روز استارتر اتفاقی می‌شنوه که تلفنی با خواهرش حرف می‌زنه می‌گه یه سال دیگه هم بمونم بار خودمو بستم بچمم ورمی‌دارم و طلاق می‌گیرم. فعلا باید تا می‌تونم طلا جمع کنم. 

هر کی دمی گوجه دوست نداره با من حرف نزنه اصن.

عزیزم اخرش بچه ها بخاطر اینکه فک کردن دروغ میگه ترکوندنش.و دنبال ی دعا نویس خوب میگشت ک مشکلو حل کنه .زنداداشش هم هنوز با داداششه و بچه رو هم ب دنیا اورده و حالا حالا در حال جمع اوری طلاس 

اخر یه بار استار میشنوه که عروسشون تلفنی داره به خواهرش میگه که تا یه سال بارمو میبندم و طلاق میگیرم

الان استار تر نمیدونه چیکار کنه به مادر بزرگش گفته فقط به مامان و داداشش نگفته چیزی

و نگرانه حرفیه که عروسشون داشته به خواهر خودش میزده که نکنه واقعا طلاها رو برداره و طلاق بگیره و دلش برا برادرزادش میسوخت

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"

عزیزم میخرن براش بعدشم میشنوه استارتر عروسه با تلفن حرف میزنه میگه بارمو میبندم با طلاهامو بچم میام به مادربزرگش میگه اونم بنده خدا دنبال کسیه که طلسم داداششو باطل کنه 

تنها پیشرفتی که در سال 97 داشتم اینه که یکسال به عمرم اضافه شده !برنامم برای سال 98 هم همینه😅😅😅

چیزی نشده استارتر سه سال پیش شنیدن که عروس پای تلفن به خواهرش گفته بارم رو ببندم میرم طلاق میگیرم ...

ولی همچنان دارن به خوبی و خوشی زندگی میکنن بچه هم دارن عروس خانم هم مدام طلا میخره

نگرانی خواهر شوهر بیمورده عروس اون روز دعوای حسابی کرده لابد قاطی بوده 

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز