2777
2789

بله صد در صد

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قند نیاز به ۱۲ ساعت ناشتایی داره

مطمعنی ۱۲ ساعت اخه من تو ازمایشگاه شنیدم گفت ده ساعت 

خدا جونم یه چیزی ازت می خوام نه نگی ها میشه من دیر بمیرم اخه نمی خوام بچه ام مثل خودم بی مادر بزرگ بشه توکه بی مادری نکشیدی بدونی چه دردیه😔😔😔

برای ازمایش قند بارداری باید بین 9_12 ساعت ناشتا باشین و حتما قبل از ساعت ده ازمایشگاه باشین

میشه برای شادی روح پدرم صلوات بفرستین ممنونم❤     بهار جونم دختر عزیزم تو درست لحظه ای ب زندگی من اومدی ک من پدرم رو از دست داده بودم و همش فکر میکردم چجوری بدون بابا زنده بمونم اما تو شدی امید دوباره من واسه زندگی و الان بعضی حرکاتت فقط اشک رو تو چشمام میاره ک چجوری بدون اینکه باباجونم رو ببینی انقدر شبیه اونی و چجوری بدون اینکه یادت بدم تا عکسش رو میبینی بگی بابایی😢😢😢😢😢😢😢😢😢❤❤❤
مطمعنی ۱۲ ساعت اخه من تو ازمایشگاه شنیدم گفت ده ساعت 

قند و چربی ۱۲ ساعت ناشتایی داره تا دقیق مشخص شه اما برای خانوم باردار چون ممکنه تحملش سخت باشه تایمش رو کوتاهتر کردن براتون البته شما ۱۰ ساعت ناشتا باشی تا آماده شی بری آزمایشگاه و نوبتت بشه همون ۱۲ ساعت میشه 😄

قند و چربی ۱۲ ساعت ناشتایی داره تا دقیق مشخص شه اما برای خانوم باردار چون ممکنه تحملش سخت باشه تایمش ...

من تا از خواب بیدار میشم باید یه چیزی بخورم وگرنه می میرم از تهوع 😭😭😭

خدا جونم یه چیزی ازت می خوام نه نگی ها میشه من دیر بمیرم اخه نمی خوام بچه ام مثل خودم بی مادر بزرگ بشه توکه بی مادری نکشیدی بدونی چه دردیه😔😔😔

بچه ها مطمئنید؟ من دکترم پشت برگه نوشت ۸ ساعت

تو ازمایشگاهم پرسیدن ۸ ساعت ناشتایی؟!

اخه زن حامله ۱۲ ساعت چجوری ناشتا بمونه

دختر نازم غافلگیرمون کرد و بیست روز جلوتر تشریف فرما شد☺️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز