امام حسین (ع)

اینکه توسل پیدا کنی و از ته قلبت اعتقاد داشته باشی اگه صلاح باشه خدا بت میده به حرمت اون کسی که بش توسل پیدا کردی

سوال تون مبهم 

نمی دونم چرا 

همین قدر که کسی رو بین خودت و خدا واسطه می کنی یعنی به نظرت پیش خدا آبرومنده پس بهش اعتقاد داری

اگه موقع ذکر مصیبت ناخوداگاه اشک تو چشمت جمع بشه یعنی اعتقاد داری تو قلبت یه حس ارامش و سبکی داری بعدش که حاجت میخوای مطمئنی دست خالی برنمیگردی همون لحظه به دلت الهام میشه.این تجربه ی منه

نه ذکر نخوندم یکیش هیچوقت یادم نمیره شوهرم بیکار شده بود از یه شغل عالی.عاشورا بود یا اربعین یادم نیست رفتیم عزاداری کلی گریه کردم بعد به یه مرحله ای میرسی که انگار دلت خالی شده وقتی از ته قلبت باهاش حرف میزنی و راز و نیاز میکنی حس میکنی حواسش بهت هست و منتظره ازش چیزی بخوای.همون لحظه که سبک شده بودم و فشارم افتاده بود یه خانومه بهم حلوا داد وقتی خوردمش یه حس خوبی داشتم دیگه هیچ غمی نداشتم گفتم چه حاجتمو بدی چه ندی من هرسال اربعین حلوا میدم.انگار به دلم افتاد که حاجتمو میده یه سال بعدش هنوز حاجتمو نگرفته بودم اما نذرمو ادا کردم و مطمئن بودم منتظره به خودم ثابت کنم اعتقاد دارم به حرفام.ماه بعدش شوهرم رفت سر کار

دومیش وقتی بود که بعد یه سال درد وحشتناک استخونم فهمیدم با 21 سال سن نرمی استخوان دارم و دکتر گفت درمانش سخته و خیلی طول میکشه.نزدیک رودسر امامزاده شاه اولیا هست بهش خیلی اعتقاد دارم رفتیم اونجا گریه کردم گفتم من غریبم دست خالی برم نگردون اتفاقا دقیقا عاشورا بود دلمم خیلی پر بود که چرا بین اینهمه ادم من باید تو این سن مریض بشم.مادرم نذر کرد اش درست کنه هرسال و همونجا پخش کنه.تحت درمان بودم اما دلم روشن بود بعد 6. 7ماه خواب دیدم  تو همون امامزاده چادر نماز سرمه یکی اومد محکم خودشو کوبید بهم درد بدی تو بدنم پیچید منو بردن یه اتاقی که پر تخت بود و همه مریض بودن گفتن منتظر بمون الان میاد دردتو اروم میکنه.فرداش رفتیم دکتر و ازمایش .دکتر بهم گفت باور نکردنیه که بیماریت کاملا درمان شده حداقل دو سه سالی طول میکشید و گفت درمان شدی برو دنبال زندگیت و اینجوری شد که هرسال روز عاشورا مادرم اش نذریشو میده 

من ادم مذهبی و افراطی نیستم حتی چادریم نیستم اما مطمئنم اگه از ته دلم چیزی ازش بخوام دست خالی برم نمیگردونه.اونموقع ها به اماما توسل میکردم زیاد.الان دیگه با خود خودش راز و نیاز میکنم و انگار دارم با بهترین دوستم حرف میزنم انقدر براش حرف میزنم تا دلم سبک شه وقتی سبک شدم و بهش لبخند زدم  هرچی بخوام بهم میده.نه شرط بزار نه ناشکری کن.خودش میتونه حتی اگه به صلاحت نباشه صلاح کنه و حاجت روا بشی.اون بالایی رو از ته دل مثل دوستت بدون و عاشقش باش ببین چطوری جوابتو با مهربونی میده

دلم پاک نیست اصلا همچین ادعایی ندارم گناهامم خیلی زیادن .همین الان یاد اون روزا افتادم گریم گرفت خدا حاجت شمارو هم بده که مثل من از ته قلبتون بهش ایمان بیارید و با سربلندی بری همه جا بگی خدای من که به لطفش شک داشتم صدامو شنید.خدا به حق لب تشنه امام حسین حاجتتو میده عزیزم دلت روشن باشه بدون واسطه ازش بخواه

ممنون.همچنین شما