بچه حالش بد نبود ... خواهرشوهرم چون شغل شوهرش جوریه که بیمه همه مخارج دکترشونو میده تا بچه میگه آخ میگه بریم دکتر ... بچه دندونش داره در میاد یه کم اسهال گرفته اخه ما عصر پایین بودیم بچه شاد و خرم بود ...
بعدشم میتونست بگه اونا با تاکسی تلفنی برگردن اون بیاد به داد پسرش برسه
بعدشم میتونست بگه یه ساعت وایسا من اومدم
اگه داماداش بود همه عالم و آدمو یکی می کرد خودشو برسونه