فکر کنم استاتر با همین اقا ازدواج کردی
احتمالا چادر هم سرت کردی
آدم از هر چی بدش بیاد، سرش میاد
رفتم پایین و سر خیابون دیدمش
لباس مرتب تری پوشیده بود
شیک تر دیده می شد
با مهربونی باهام سلام و علیک کرد
سریع از منطقه ادارم دور شدیم
بارون میومد و یه چتر تو دستش بود
و اصرار می کرد که منم برم زیر چتر که خیس نشم
و منم مقاومت می کردم که نمی تونم با ایشون زیر یه چتر باشم
و بهونه کردم که از خیس شدن زیر بارون خوشم میاد
میترسم سوال بپرسم روند تایپ کند تر بشه😳
ای بابا بهش میگفتی جوابت منفیه
چه پسر رو مخی بوده
واسطه رو ببین توروخدا با چادر بیا سر قرار
انگار شوهر کردن افتخاره یا به هر ضرب و زوری شد باید وصلت صورت بگیره
تازه فهمیدم که موقعیت مالی چقدر مهمه
بی پول مگه میشه زندگی کرد
من مه تا حالا همه چیز برام مهیا بوده چطوری در اینده باید برم با بچه تو بغل اتوبوس سوار بشم
تازه فهمیدم که ای وای، بازم خودمو خوب نشناختم
با هم رفتیم تو یه پارک قدم زدیم
شروع کردم بهانه گرفتن
و گفتم که برام مهمه ماشین بخرن
چون تا حالا بی ماشین نبودم
ایشون جواب داد که ۴ میلیون داره و اونم گذاشته بانک مسکن
و خرید خونه براش مهمتره تا ماشین و فعلا هم قصد خرید ماشین نداره
یکم حرف زدیم و از کنار رستوران بوف داشتیم رد می شدیم که این دفعه بر خلاف روز قبل منو دعوت کرد که بریم یه چیزی با هم بخوریم
منم قبول کردم و رفتیم داخل
یه پیتزا و یه سیب زمینی سفارش دادیم تا مشترکا بخوریم
اون روز رفتارش بهتر از روز قبل شده بود
اداب معاشرت با یه خانم رو بهتر رعایت می کرد
شاید تاثیر حرفای تلفنی دیشب بود
یه لحظه حس کردم
همچین پسر بدی هم نیست
خوب منطقیه که خرید خونه نسبت به ماشین در اولویت باشه
کم کم ملایم تر شدم
اون هم علاقمند تر باهام صحبت می کرد
ازش پرسیدم خانوادت چادری هستن یا مانتویی
گفت چادری
فهمیدم سلیقه اش بیشتر در حد اینه که یه خانم با تیپ اداری باشه
خودش تعصبی رو چادر نداشت ولی ارایش و تیپ و مد هم دوست نداشت
اصلا اونقدر ساده بود که نمی دونست مد چیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
