مادرشوهرم و ميگم
بعد ١٠ سال هنوزم منو نشناخته،
هميشه ٣ ماه يا ٦ ماه يكبار يه حرفى و ميكنه بهونه و اعصاب منو خراب ميكنه
تولد گرفتم برا دخترم
بعدش ديدم سرسنگين باهام
حالا زنگ زده كه چرا من كادو دادم بهت تو با صداى بلند از بچه هام يكى يكى تشكر نكردى
در صورتى كه من از همه تشكر كردم
ميگه زبون نداشتى بگى
كادو منم حتما كم بوده خوشت نيومده
واى خدايا
سرم و پر درد كرد
ميگه من دير اومدم خونتون تو ناراحت شدى
ميگم من اصلا برام مهم نيست و فرقى نداره
شما دير بياى ،پول بدى ،كم بدى زياد بدى
ميگه نه منم باشم ناراحت ميشم