2777
2789
عنوان

اعصابم خورده

126 بازدید | 6 پست

سلام. من اسباب کشی دارم. امروز کارت و ویترین ها رو میبردیم بعد مامان و مادرشوهرمم اومدن. من رفتم کارتن بیارم یه نیم ساعت طول کشید وای وقتی برگشتم کل خونمو ریخته بودن بهم تمام ظرفای سر دستیم همه چیزو بهم ریخته بودن اصلا کل نظم خونم بهم ریخت تمام کمدام رو ریختن بیرون. وسایل شوینده و کفشا و همه چیزامو جمع کردن ریختن رو هم خیلی اعصابم خورد شد اخه این کار مال روز اخره نه الان که من هنوز تو این خونه هستم

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست....خیلی خیلی قدیمی بودم ترکوندنم که جانی تازه بگیرم

بعد از این طرف مامانم میگه سر حوصله برید مادرشوهرم هی میگه چرا تو کابینتی نخریدی بریم بچینیم اصلا نمیخواد بیا همینجوری بچینیم

اه بخدا کاش نمیومدن کمک. اخه لااقل باید هرجوری من میگم و میخوام عمل کنن دیگه نه به سلیقه خودشون

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست....خیلی خیلی قدیمی بودم ترکوندنم که جانی تازه بگیرم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آخی حق داری من خونه بهم بریزه قشنگ گریه میکنم    

بخدا اصن یه وضع بدیه خب من حداقل چهارتا ناهار دیگه میخوام بپزم اصلا ریختن بهم کل اشپزخونمو

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست....خیلی خیلی قدیمی بودم ترکوندنم که جانی تازه بگیرم

تازه جلودارشون نبودم میخواستن کل خوراکی ها رو هم الان جمع کنن ببرن😐

همه چیزا رو ریختن رو هم تو سبد با ربط و بی ربط. 

شوهرم میگه بذار بیان کمک بعد تو کار خودتو بکن اخه مگه میشه ادم دوباره کاری کنه؟

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست....خیلی خیلی قدیمی بودم ترکوندنم که جانی تازه بگیرم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز