تو تاپیکم نوشته بودم چرا ازش ناراحت بودم
https://www.ninisite.com/discussion/topic/2094501/حس-میکنم-نسبت-به-شوهرم-دیگه-حس-خوبی-ندارم?page=1
اومد خونه محلش نزاشتم زیاد بعدم بچه خواب بود گزاشتمش کنارش گفتم میرم حموم تو حموم هی خودمو آروم میکردم اومدم بیرون دیدم پای تلویزیون داره روضه میبینه گفتم بزن یه شبکه دیگه که دور دلم همینجوریش روضست البته به تندی گفتم گفت چته خانم از موقعی که اومدم گفتم هیچی بعد خودم ناراحت شدم گفتم ول کن دعوا راه نندازم همینجوری گفتم چه خبر کیا اونجا بودن اونم سر سنگین جواب میداد گفتم حالا چرا خودتو گرفتی گفت چته میخوای به کجا برسی با لحن طلبکار منم بغضم ترکید گفتم تو چته خیلی ناراحتی پاشو برو ور دل همون فک و فامیلت چرا اومدی خونه بعدم بچمو برداشتم اومدم تو اتاق
خیلی ناراحتم ازش
اونم انگار نه انگار نشسته تخمه میخوره تلویزیون میبینه