این سوال تو ذهنمه خیلی اذیتم می کنه .مگه نمی گن خدا همیشه راهی جلوی پای بندش می زاره.نگید فکر اقتصادی تو چه ربطی به خدا داره.
من سه سال بود با خون دل پول جمع کردم .خیلی زحمت کشیدم .وام مسکنم داشتم گذاشتم امسال یه خونه کوچولویی که سرمایه زندگیم بشه بخرم .اما یه دفعه این اتفاق افتاد . همش از خدا گله می کنم چرا اون موقع یه راهی پیش پام نزاشتی که بتونم خونه بخرم .چطور خیلیا خدا براشون شرایطی جور کرد به همه چی رسیدن . حالا من چقد دیگه باید کار کنم تا بتونم اون‌چیزی که می خوام بهش برسم.
چ توقعاتي داره
خودت بايد تصميم بگيري
والا من ك ميخاستم بخرم و نشد ي لحظه فكر نكردم خدا نخاسته
برام عجيب بود ك حتي اينم از سمت بدي هاي خدا ميدونيد
پولتو پس چکار کردی
😔😔😔😔
همون پارسال چرا نخریدی از همون موقع زمزمه افزایش قیمت بود
منم همیشه میگم بعصیا چحوری تا میخان توبه کنن یا ی کاری انجام بدن فرداش میگن خواب امام حسینو دیدم نمیدونم امام علی ی کاسه اب دادبخورم من چن ساله ی حاجت دارم رفع نمیشه هیچ بدترم میشه
منظورم اینه که می گن خدا به هر کسی بخواد میده.می گم خوب من بدم که اینطور می شه
منم هر روز دلم میگیره بخاطر اینکه خونه نداریم خیلی دلم میخواد ی خونه داشته باشیم ولی من از پدرشوهرم نمیگذرم یعنی نمیتونم دلم صاف کنم ی وام گرفت60تومن ماهی300قسطش بود ب اسم ما گرفتم همون زمان ک خونه ارزون بود یعنی گفت میخوام بدم ب شما منم دلم خوش ک قسطش کمه و میتونیم پول بذاریم روش صاحب خونه شیم وام مسکن بود باید ی خونه رو میزد ب نامش تابهش بدن ب بابام گفت وامه میخوام بدم دخترت و این چیزا خونه بابام اینا زد بنامش وامو گرفت و دوباره خونه رو زد ب نام بابام ولی پول رو داد ب اونیکی پسرش باهاش خونه خریدن هیچ وقت نتونستم ببخشمشون کلی غصه دارم دیشب بغض کرده بودم
فهمیدم از همسرم کلاهبرداری کردن .اما من خبر نداشتم . همه پس اندازمو دادم طلبکاراش .فقط ۲۰ تومن دارم با ۴۰ تومن وام مسون که با اونم نمی شه کاری کرد
خواهشا الان نگید خوب قسمت بوده بدهی همسرتو بدی . چون من اگه همون موقع یه خونه می خریدم ۱۵۰ تومن .همون الان شده ۳۰۰ کهالان می تونستم بفروشم و بعد بدهی بدم و مبلغی برای خودم بمونه
هیچی چیزی نگفت گفت قراره پول گیرم بیاد اونو میدم ب شما اونم همین روزا پوله رو میدن بهش ب بابام گفته میخوام ماشین بخرم باهاش...ب رو خودشم نیاورد تازه چند روز پیش مامانم گفت اومده ماشینمون گرفته گفته لازممه ماشین خودش داده ب کسی دوبار رفته منم اعصابم خوردشد گفتم بهش ندید تو این گرونی تصادف کرد بعد این میخواد جوابگو باشه تازه ب رو خودشم نمیاره مامانم گفت باباتم اعصابش خورده اخه بابام رو ماشینش حساسه گفته دیگ نمیدم بهانه میارم اگ باز اومد ...بنظرتون اون خونه اشکال نداره چون من واقعا ناراضیم بنظر من اینا ک اهل نمازن مثلا اون خونه نماز توش درست نیس
