گفت رفته بودم خونه مادرشوهر .نشسته بودیم دور هم حرف شد سر دخترت .مادره میگه اوه فرشته اسم بچه رو سر اسم خودش گذاشته بعد لباش ر اویزون کرد
حالا اون یکی جاریم هم اسم پسرشو هم اسم دخترشو سر اسم خودش گذاشته ولی چون فامیلشونه جرات نداره حرف بزنه
مادر شوهر عقده ای از دق من اخر میمیره .حالا دلم خواست گذاشتم نمی دونم به اون چه