2777
2789

سلام بچه ها من همونیم ک گفتم خواهرشوهرم زده پاموناقص کرده حالایه ماه ازاون قضیه میگذره تواین مدت خونه پدرم بودم تاالان خوب شدم میتونین تاپیک قبلیاموبخونین.حالاشوهرم وسایلامونوجم کرده شنبه قراره باربزنه بیادمنم تهرانم قراره بریم قزوین ولی چون پامونمیتونم ازش کاربکشم من نرفتم وسیله جم کنم شوهرم رفته قراربودقولنامه خونمونوکه پیش مادرشوهرمه بگیریم ازمادرشوهرم ک اونم نداد شوهرمم باهاشون دعواش شده و وسایلاروجم کرده قراره شنبه بیاره اینجاهم خونه اجاره کردیم مادرشوهرمیناهم رفتن ازخونه ک شوهرم نبینتشون ک بگه قولنامروبدین حالاکه همه کارادرست شده واسه رفتنمون ازاون خونه امروزشوهرم بهم گفت یکی بهش پیام داده ک زنتوواسه چی میخای ببری شهرغریب زنت یکارایی اینجاکرده توچطورمیخای ببری اونوتوشهرغریب نگهش داری ! البته شوهرم نگفت طرف کیه ک پیام داده بهش .من کاری نکردم هراتفاقیم ک افتاده توزندگیم من به شوهرم گفتم کلاخانواده من طوری بودن ک اصلاآزادی نداشتم۱۶سالگیم شوهرم دادن قبل ازدواج اصلادوست نداشتم الانم۷ساله ازدواج کردم شوهرم روم خیلی غیرت داره حتی توکوچه حق ندارم شلوارلی بپوشم بایدکلا مشکی بپوشموروسری ازچادرنزنم بیرونو....ازشوهرمم خیلی میترسم رواین چیزاحساسه میترسم یچی بگن بهش زندگیم نابودبشه دیشبم خوابای بدمیدیدم که اصلاتعبیرش خوب نیس میترسم آخرکاری ک میخاستیم خلاص شیم ازدست کاراوعذاباشون بخاطراین حرف یه وصله ای بچسبونن بهم زندگیموازهم بپاشونن توروخداراهنماییم کنین چیکارکنم

حالا تهران که خوبه چرا میخواین برین قزوین

دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الان رفتار شوهرت چجوره؟ فك ميكنه كاري كردي يا نه؟ 

مطمن باش ميدونه ته دلش كارب نكردي، ابنجور كه از خودت ميگي، ولي اين حرفا ادمو بهم ميريزه

خداجانم خودت بهم كمك كن   

بهش شوهرت بگو تو هم خودمونو و هم اطرافیانمونو خوب میشناسی. زندگی خراب گردن همینطوریه . خوب فکر کن و حتما پیگیری کن ببین پیامک از کجا اومده . برو شکایت کن اگه کار به جاهای باریک داشت کشیده میشد . فک کنم فامیل شوهرتن 

به خدا توکل کن که آبروتو نریزه

بگو خدایا من تو زندگیم خطایی نکردم توام از آبروم محافظت کن❤️

فرشته گفت: پس قرارمان این باشد در زمین هرچه انسان انجام داد نتیجه اش را ببیند...خداگفت: جز دل شکستن که خودم جوابش را میدهم💔💖

خواهر شوهرت چطوری پاتو زده؟

خواهرت چی شد؟

دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....
وقتی کاری نکردی از هیچی نترس

نمیترسم ازبس ماروازهم جداکردن بخدایبارگفتن حامله بودم بچه ازشوهرم نیس هفت ماه آزگاربدبختی کشیدم آخرشم شوهرم فهمیدالکی میگن الان دخترم فتوکپی باباشه دیگ خودت ببین اینادینوایمون ندارن بمولا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  10 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  9 ساعت پیش