تمام لحظه هایی که شوهرم با تمام وجود بهم خیره میشه و میگه دوستت دارم
تمام لحظه هایی که قبل خواب زیرگوشم زمزمه میکنه راسی راسی بهت عادت کردما تا بغلت نکنم خوابم نمیبره
تمام لحظه هایی که "فری جان" صدام میکنه
تمام لحظه هایی که میگه من برا کی دارم کار میکنم زحمت میکشم برا زندگیم زندگیم تویی همه کسم تویی
تمام لحظه هایی که میاد باهام شوخی میکنه و گازای دردناک میگیره که تهش میشه دعوا😆😀
بخصوص امشب که بهش گفتم میری بیرون برام کاکائو بخر وقتی برگشت گفت ازاونی که دوس داشتی نداشت منم کلی غرزدم و قهر کردم اونم کلی مسخرم کرد گفت قیافشو ببین برا کاکائو آخه یهو یه پلاستیک پر کاکائو وپاستیل گرفت جلوم انقد چلوندمش گفت میدونستم اینطوری میکنی هرشب برات میخریدم