بین من و خواهرم خیللللللی فرق میذاره حتی الان خواهرم حامله اس از من قایم میکنه
اخه اگه من بدونم مثلا چی میشه؟؟؟؟؟
به خدا دیگه بریدم
چی بگم خواهرمم خیلللی شانس داره از این طرف که اینقد مامانم هواشو داره از اون طرف پولدارن همشم خوش شانسی میارن
الانم فکر کنم بچش پسره چون با مامانم انگار دارن رو ابرا سیر میکنن
خدا میدونه مامانم چه کارا براش میکنه
شوهرم همیشه سرکوفت کارای مامانم رو تو سرم میزنه
البته حق داره ولی من چه کار کنم
به خدا به خودم قبولوندم که من اصلللللا مادر ندارم
خواهر و مامانمو فقط سپردم به خدا
به خدا قسم کاش دلیلشو میدونستم
کاش میدونستم چه بدی در حقش کردم همیشه ازش میپرسم میگه تو رو دوست ندارم خواهرتو دوست دارم
خیللللللللی بینمون فرق میذاره من و شوهرم اگه یه سالم نریم خونش اصللللا نمیپرسه زنده این یا نه
اونوقت هر روز یعنی هر روز خونه خواهرم زنگ میزنه اگه شوهرش نباشه داداشم میفرسته بیارتش اونجا
به خدا قسم خواهر و مامانمو نمیبخشم فقط سپردمشون به خدا
برو خدا رو شکر کن خواهر نداری به خدا من به خاطر رفتارای مامانم دوست ندارم بچه بعدیم دختر باشه نمیخام دخترم خواهر داشته باش
الان خواهرمن چندین باررر با من درگیر شده چون مامانم همش طرف اونه اونم سواستفاده میکنه فکر کن سر یه چیز الکی پشتشو کرد به من زد اونجای پشتش گفت شما به اینجامم حساب نمیشید
فقط نمیدونم حکمت خدا چیه چرا کسایی که اینقدر ظالمن اینقد شانس دارن
اصلا هنگما
چرا اینطوری میکنن
به خاطر شوهراتونه یا زمانی مجردیتون هم همینطوری بودن باهاتون
عزیزم بدتر از ایناشم با من کرده من با شوهرم دوست بودم وقتی فهمید دوست پسر دارم اولا که کتک زدن براش طبیعی بود بعدم بهم میگفت تو نحسی تو شومی کاش که دختر نداشتم . یاد حرفاش که میفتم دلم میخاد بمیرم یک دفعه بهش گفتم تو که مادرمی این حرفارو میزنی از بقیه چه توقعی داشته باشم وقتی دید چقدر لهم.کرده دیگه نگفت
مادرتون کلا دختر دوس نیست😔
