✋✋✋ عزیزجان، چشم من دعا میکنم که خدا خوشحالت کنه.
امااااااا....... کاشکی این موضوع با دعا حل میشد ... که نمیشه.... چرا؟؟؟ چون شما باید انرژی و تمرکزت رو بذاری روی رابطه . چطوری؟؟؟ یک جلسه ی جدی بذار با ایشون و قاطع و روشن و واضح حرفت رو بزن . بگو که این حق منه که بدونم کجایِ این رابطه هستم و برنامه ی شما برای آینده جیه؟؟ آیا فکر میکنی که بتونیم یک آینده و زندگی مشترک داشته باشیم؟؟؟ اگر بله که ((( دقیییییقا )))) رسم و رسوم رو از چه تاریخی قراره انجام بدیم که خانواده ها با هم آشنا بشن و ...
اگر هم جواب خیر هست و شما به نوبه ی خودت برنامه ای برای ازدواج و زندگی مشترک نداری،،، علی رغم احساسم و علا قه ی بینمون، نمیتونم بیشتر از این ادامه بدم و این تصمیم قاطعانه ی منه هر چند که آسون نیست.
بعدشم گوش کن ببین چی جواب میده . و تحت هییییییییییچ شرایطی خواهشا حرفهایی مثل حالا بمن فرصت بده فکر کنم و فعلا زمان میخوام و.... رو قبول نکن.
چون ایشون دوسال وقت داشته که شب و روز فکراشو بکنه و کارهاشو راست و ریس کنه. و درخواست مهلت بیشتر فقط وقت خریدن و تلف کردن عمر شماست و قطعا فقط میخواد باشما وقت بگذرونه.
این کار عزیز جان با دعا حل نمییشه. مثل یک زن قوی، قاطع و متفکر برو جلو و تکلیف خودت رو روشن کن.
والسلام