بخداخونموببینی خیلی تازه وترتمیزهستش بهتریناروخریدیم نورپردازی کردیم نزاشتن ک میترسمم ب شوهرم بگم از ...
عيبى نداره
منم ٤ ماه پيش خونمونو فروختيم با مبل گنجه فرش كتابخونه ميز تلوزيون ميز ناهاخورى، چون ميخواستيم خونه زود به فروش بره، تمام وسايلام نو بودن حتى يه خط روشون نبود كلى هم براى خونه خرج كرده بوديم، شوهرم پول خونه زد به كارش كه خيلى هم بهتر شده اوضاعمون، در عوض اومدم نزديك خونه مامانم كه هم منطقه خوبيه هم به همه چى نزديكه، درسته مستاجريم ولى اصلا اهميت نداره برام