2777
2789

بچه ها شوهر من سه تا داداشن که اولی خیلی وقته ترکیه زندگی میکنه.اون به کنار.ما نه ساله ازدواج کردیم حتی یه قرون هم از طرف خونواده شوهرم کمک مالی نشدیم ولی برادر شوهرم همه چی شو از پور شوهرم داره خونه ماشین حتی برنج و گوشت و....اینجوری بگم که فقط از پدر شوهرم اینا جدا شده وگرنه تموم خرجی زندگی و خودش و زنش رو دوش پدرشوهرمه. حتی امروز شوهرم فهمیده بیمه ماشینش رو هم پدر شوهرم پرداخت میکنه حتی واسش بیمه عمر هم می ریزن.بعد حالا ایناش به کنار.با این حساب خودش و زنش به ما بخر میفروشن  هرجا میشینن میگن با اینکه ما سه سال دیرتر از بهروز و زنش یعنی من و شوهرم ازدواج کردیم ولی تو یه وضع  مالی هستیم و حتی بهتر از اوناییم. یه جور قیافه میگیرن هرکی ندونه فکر میکنه وقعا خودشون واسه زندگیشون تلاش کردن.در حالی که پدر شوهرم امروز به شوهرم گفته از دستشون خسته شدم حتی وقتی جاریم مریض میشه شوهرش میره از پدرشوهرم پول میگیره.بچه ها انقدر حرص میخورم وقتی میبینمشون یعنی جوری خودشونو واسه من و شوهرم میگیرن که بیا و ببین. چیکار کنم که واسم بی اهمیت باشن یا چه جوری باهاشون برخورد کنم.بخدا خیلی واسم زور داره خیلی از خورد و خوراک و پوشاک و تفریح زدیم تا صاحب خونه و ماشین شیم ولی اینا همه چی مفت اومده دستشون تازه واسه ما قیافه هم میگیرن😔😔😔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به این فکر کن تا کی میخوان از پدر شوهرت بگیرن بلاخره بعد پدرشوهرت حال و روزشونو میبینی بی مصرفا باد ...

آخه پدر شوهرم مایه داره تا اون موقع اونقدر میچاپنش که کمبود مالی نذاشته باشن

عزیزم کاش منم میتونستم بگم به چیز خر

من خودم شرایط تورو یه مدل دیگشو دارم ولی وقتی درست نمیشه پس به چیز خر دیگه....والا خودمونو بکشیم؟؟؟؟

❤️خدایا پناهم باش ❤دوسداشتی یه صلوات واسه مشکلم بخون رفیق دمت گرم🌷

به نظرم بايد خوشحال باشي من اوايل حرص ميخوردم تا اينكه جاريم ميخواست زايمان كنه پدرشوهرم بايد پول ميداد كلي منت گذاشته بودن بيمارستان خصوصي بردنش بعدها من از ديگرون شنيدم تالار عروسيشو دوست نداشته اما پدرشوهرم پول بيشتري بهش نداده ، در كل جاريم اصلا جلو من بروز نمياد و هميشه فخر ميفروخت اما مثلا يه روز تو مسافرت دعواش شد با شوهرش من رفتم دلداريش بدم بهم گفت تو چي ميدوني از زندگي من، تو خوش شانسي كه ايتجور شوهر مستقلي داري

پسرم ، پاره ي تنم ، بي صبرااانه منتظر گرفتن دستاي قشنگم ❤️❤️❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شب عروسیم

zzzxxxmmm | 52 ثانیه پیش

بلاکم کرده

andelo | 55 ثانیه پیش
2791
2779
2792