بچه ها شوهر من سه تا داداشن که اولی خیلی وقته ترکیه زندگی میکنه.اون به کنار.ما نه ساله ازدواج کردیم حتی یه قرون هم از طرف خونواده شوهرم کمک مالی نشدیم ولی برادر شوهرم همه چی شو از پور شوهرم داره خونه ماشین حتی برنج و گوشت و....اینجوری بگم که فقط از پدر شوهرم اینا جدا شده وگرنه تموم خرجی زندگی و خودش و زنش رو دوش پدرشوهرمه. حتی امروز شوهرم فهمیده بیمه ماشینش رو هم پدر شوهرم پرداخت میکنه حتی واسش بیمه عمر هم می ریزن.بعد حالا ایناش به کنار.با این حساب خودش و زنش به ما بخر میفروشن هرجا میشینن میگن با اینکه ما سه سال دیرتر از بهروز و زنش یعنی من و شوهرم ازدواج کردیم ولی تو یه وضع مالی هستیم و حتی بهتر از اوناییم. یه جور قیافه میگیرن هرکی ندونه فکر میکنه وقعا خودشون واسه زندگیشون تلاش کردن.در حالی که پدر شوهرم امروز به شوهرم گفته از دستشون خسته شدم حتی وقتی جاریم مریض میشه شوهرش میره از پدرشوهرم پول میگیره.بچه ها انقدر حرص میخورم وقتی میبینمشون یعنی جوری خودشونو واسه من و شوهرم میگیرن که بیا و ببین. چیکار کنم که واسم بی اهمیت باشن یا چه جوری باهاشون برخورد کنم.بخدا خیلی واسم زور داره خیلی از خورد و خوراک و پوشاک و تفریح زدیم تا صاحب خونه و ماشین شیم ولی اینا همه چی مفت اومده دستشون تازه واسه ما قیافه هم میگیرن😔😔😔