پسر سه سالو نیمشه امشب عروسی بودیم بعد از عروسی رفت سوار ماشین داداشم شد گریه کرد خیلی هر کار کردم راضی نشد بیاد خونه .حتی نگاهمم نکرد الان اومدم خونه دلم براش یه ذره شده ت و ل ه هاپو☹
دکلمه ای از زبان خدا : منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم. تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من... خدایی خوب میدانم! طلب کن خالق خود را، بجو ما را... تو خواهی یافت. که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو. مگر کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟ که می ترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور، آن نامهربان معبود. این منم پروردگار مهربانت، خالقت. به نجوایی صدایم کن... بدان آغوش من باز است. قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور، قسم بر اختران روشن اما دور : * رهایت من نخواهم کرد *✌🙏 اللهم صل علی محمد و آل محمد. ( من ivf کردم، اگه سوالی در موردش داشتین بپرسین کمک تون کنم )