سلام بچه ها من و پسر عمه ام تو یه شهر زندگی میکنیم البته با همسرم هم فامیل هستم یه مدتی بخاطر یه سری رفتارهای همسر پسرعمه ام باهاشون قطع رابطه بودیم اما مدتی هست که فقط با پسر عمه ام سلام علیک داریم چند باری اومده خونمون مازیاد مذهبی نیستیم یعنی بهم دست میدیم من هم سر باز میگردم البته پسر عمه ام جای برادر بزرگ من هست به دید من اما تازگی ها یه کارهای میکنه که احساس میکنم میخواد با من دوست بشه حالا قصدشو نمیدونم شاید میخواد آبروی منو ببره یا واقعا میخواد باهام دوست بشه اما من اصلا زن بدی نیستم بخدا خیلی مواظب رفتارم هستم و دیوانه وار همسرم رو دوست دارم همه اینو میدونن ، اما کاری که کرده چی بود چند وقت پیش بهم تلفن زد برای بیمه ماشین شماره شرکتی که ما ماشین مون رو بیمه کردیم میخواست لهن صحبتش یه جوری بود بهش گفتم سرما خوردی چرا اینجوری حرف میزنی گفت نه از سر کار اومدم خسته ام گفتم خب باشه من شماره رو برات مسیج میکنم شب به همسرم گفتم گفت اهمیت نده خلاصه تا عید قربان من بهش زنگ نزدم حتی پیام تبریک هم نفرستادم گفتم همسرم براش بفرسته و خودش تبریک بگه لزومی ندارد من بگم فردای عید برام یه آهنگ فرستاد گوشی همسرم و نگاه کردم برای اون چیزی نفرستاد امروز که آهنگ و باز کردم یه آهنگ عاشقانه و پر معنی هست یه جوری انگار ازم جواب میخواد که دوستش دارم یا نه خیلی عصبانی شدم دلم میخواست زنگ بزنم بهش و هرچی از دهنم در میاد بگم اما نمیدونم کارم درسته یانه زنش خیلی با من لجه میگم شاید کار زنش بوده در کل نمیدونم چکار کنم ضمن اینکه دو سه ماه دیگه کلا اگه خدا بخواد از این شهر میریم هنوز آهنگ و برا همسرم نذاشتم آخه سر کاره هنوز نیومده شما بگید بهش فحش بدم یا نه صبر کنم تا از این شهر بریم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.