منم بودم میگفتم و میگم
و دقیقا اقوام همسرم هر مراسمی ک منو میبینن کم نمیذارن از حرفای بیجا...و منم منتقل میکنم ب همسرم ک حداقل درد و دلی باهاش داشته باشم
بعد دو سال ک ب مادرشوهرم انتقال دادیم نمیخواد قبول کنه ک خانواده خودش چ برخوردایی دارن با ما...و قهر کرده...ما هم قهر کردیم