سلام شب بخیر
چند سالی هست که کمابیش به نی نی سایت سر میزنم.تا حدودی هم از جو حاکم بر سایت باخبرم(قطره چکانی پست نمیزارم 😉) اما خب تابحال تمایلی به عضویت نداشتم اما چند روزی هست که به ذهنم رسیده مشکلم رو اینجا مطرح کنم.
یکم از خودم بگم:۲۴ سالمه.تک دختر هستم و سه تا برادر متاهل دارم.خانواده متوسط و نسبتا مذهبی دارم.تازگی ها ارشدم رو گرفتم و دنبال دکترا و البته تدریس هستم.از نظر مالی و شرایط اجتماعی در حد متوسط و نسبتا خوبی هستیم
حالا مشکلم:من سالهای سال چاق بودم😐حدود دو سالی هست که وزن کم کردم (از ۱۳۰ کیلو شدم ۶۵ کیلو)ورزش میکنم و تونستم وزنم رو ثابت نگه دارم.در اثر چاقی و لاغری ترک های پوستی زیادی دارم روی قسمت های مختلف بدنم که بعضی نسبتا محوه و بعضی شون خب بیشتر مشخصه. درمان و روغن های مختلف تابحال تاثیر خودش رو نشون نداده و البته فعلا نمیخوام در مورد درمان پوستم صحبت کنم.مشکلم اینجاست که با وجود این ترک ها و شل بودن شکم و بازو و سینه و....(نه در حدی که آویزون و چروک بشه اما خب به هر حال...)ازدواج برام خیلی سخت شده.اینجا که زندگی میکنم خیلی زود ازدواج میکنن ولی ما ازدواج زیر بیست سال رو اصلا قبول نمیکنیم.تا یه سنی به همین بهونه ازدواج رو از سر گذروندم اما از یه جایی به بعد مخصوصا با شرایطی که برام پیش اومده(قصد ندارم در این مورد صحبت کنم)حتما باید یه روزی ازدواج کنم😢خانوادم نه با درس و....مخالفن نه به ازدواج مجبورم میکنن نه حتی ذره ای در این مورد اذیتم میکنن اما واقعا شرایط به صورتی شده که نمیتونم ازدواج نکنم.قبلا تصمیم داشتم اصلا ازدواج نکنم و راحت بودم اما حالا که اوضاع تغییر کرده و مادرم هم حدود یک ساله کم کم در حال خرید جهیزیه هستش😥واقعا در مونده شدم نمیدونم باید چیکار کنم.
حتی چند جلسه پیش روان شناس هم رفتم اما نتونستم تصمیم درستی بگیرم.مامانم و روان شناس میگن اعتماد به نفس داشته باش مگه چه مشکلی داری اما خودم با یه دو دو تا چهارتای ساده به این نتیجه میریم که نباید ازدواج کنم.ظاهرم خوبه نسبتا اندامم هم ای تقریبا خوبه چهره ام هم مثل اکثر ایرانیا متوسطه، خودم ازش راضیم.
یه مدتی خودم رو تحت فشار گذاشتم و با چند تا خواستگار صحبت کردم اما بعدش دوباره شروع کردم به جواب کردن.یه جورایی کابوس شده برام وااااقعا نمیتونم تصور کنم بخوام ازدواج کنم مخصوصا با پسر های ظاهر بین امروزی.روان شناس گفت چیز مهمی نیست که بخوای به خواستگار بگی با این کار الکی خودتو سر زبون طرف میندازی ولی.....😥کاش میشد اصلا ازدواج نمیکردم من زندگی و برنامه های خودم رو دارم چرا باید چنین ریسکی کنم😑
نظر شما چیه؟اعتماد به نفسم کمه یا واقع بینم؟چکار کنم به ازدواج فکر کنم یا نه؟میشه با این وضع ازدواج کرد؟اگر اره تو خواستگاری بگم یا نه؟
ابن رو هم بگم که خانوادم نامزدی طولانی مدت(هر چقدر که بخوام) و مشاور قبل ازدواج و..رو میپذیرن و از این نظر میتونم طرف رو بشناسم اما اصلا وارد رابطه بشم یا نه؟
ضمنا کاهشوزنم طی دو سال با کالری شماری و رژیم میوه و شیر بوده +ورزش خواهشا در این مورد صحبت نکنید 😂😘