2777
2789
عنوان

پسر دایی شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 3165 بازدید | 82 پست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کلا کاری به اصل ماجرا ندارم اما دوستان برا هیچ کس چک نذارید.اگر بدونید چقدر آدم ها بدبخت شدن از رو چ ...

من برای پسرم چک کشیدم امضامو بلدبود رفت مبلغی که دلش میخواست نوشت

خداروشکر پول زیاد نبود مشت پسرمو گرفتم

واااای کاش به کسی نمیگفتی

  غزه آزمون انسانیت ... باید وصیت نامه ی 💕 حاج قاسم 💕 را چندین بار خواند ، قبل از اینکه بزرگترین فرمانده نظامی جهان را از دست داده باشیم ، عارفی وارسته و سیاستمداری بصیر و ذوب در انقلاب را از دست داده ایم و اکنون ماییم و راه او و آنچه که او نوشته بود : خامنه ای عزیز را عزیز جان خود بدانید ، حرمتش را حرمت مقدسات بدانید .

که ببخشید به حمید (شوهرم )نگو من منظوری نداشتم .من فورن زنگ خواهرم زدم گفتم اونا هم گفتن اگه سکوت کن ...

اخرش نفهمیدم خاله یا عمه

 وزن اولیه ۷۷/۵۰۰ 😣   وزن الان ۷۳/۵۰۰😊  وزن هدف ۵۹🤗

خوب کاری کردی پخش کردی زنش بفهمه شوهرش هرزه است و ذوق نکنه با یه کادو تولد

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.

موندم شب شد شوهرم امد .بهش گفتم عصبی شد زنگ دایی اش زد که میلاد امد چک بگیره یا درخواست دوستی بده به خانمم .گذشت فردا شب وایی اش امد در خونمون به من میگه چرا دروغ میگی 😩

منم گفتم ولا بلا جربان اینه .

پشت سرش زن پسر دایی شوهرم و عمه لش امدن یه ساعتی نشستن ورفتن ....شوهرمم زنگ دامادشون زد ودایی همین پسره بهش گفت .خلاصه شوهرم میخواسته بره دعوا نذاشتمش و خداروشکر الان چند ساله قطع رابطه ایم 

گاهی خداوند فرشته هاش رو میفرسته برا بنده هاش فرشته منم دخترمه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز