نميدونم چي بگم منم مثل شما زخم خوردم
منو همسرم هم عاشق هم بوديم خانواده من مخالف بودن اما به زور راضيشون كرديم سنمون كم بود
اما الان كه ٢٥ سالمه و باردارم چند باري بهم خيانت كرده كه هر بار فهميدم گريه و التماس و خواهش
الانم ٧ ماهيه كه پاكه پاكه مرتب چكش ميكنم
اما همش ته دلم ميگه اين خوشيا زودگذره به زودي بهم خيانت ميكنه
خيلي شرايط سختيه
زني كه خيانت ميبينه با قبلش خيلي فرق ميكنه روح آدم ميميره
اما چاره اي نيس هم شرايط طلاق ندارم هم به قول شما ميدونم برم يكي مياد بهتر از من و اون موقع بيشتر اديت ميشم چون فاميلم هستيم
و اين كه سختي هاشو من كشيدم يكي ديگه بياد استفادشو كنه
ولي در اصل به خاطر مادرمه كه جدا نشدم
اين بار تكرار شه نميتونم ديگه بمونم
خدا بهمون آرامش بده و ديگه تكرار نشه