کاش غذا بود به خدا همه سعیم می کنم من بارداری ناخواسته بود زایمان خیلی بدی داشتم و مشکلات بعدش با وجود همه اینها اینجوری رفتار می کنه تا با هاش حرف میزنم خواهش می کنم یه کم درک کنه میگه خسته ام کردی
[QUOTE=67120039]اما استارتر خدایی خووووووش به سعادت بچه داری...من جای تو بودم با اون عشق کوچولوم روزمو شب میکردم....[/QUOTآره واقعا،منم گاهی احساس کمبود میکنم اما با خودم میگم اگه خدا یه بچه سالم،نه دوتا بچه سالم بهم بده دیگه غمم یادم میره،اما ندارم
شبها به شدت می ترسم در حدی که حتی نمیتونم تا حیاط بروم بعضی شبها التماس می کنم بیاد حداقل نزدیک من و بچه بخوابه ولی حتی حاضر نیست همین کارم بکنه
[QUOTE=67119465]چرا اخه الان ک زایمان کردی نیاز ب استراحت داری باید یکم درک کنه عزیزم مشکل منم همینه
درست میشه انشالله...خواهرشوهرمن هم همین مشکلو داره بچش دوماهشه میگه شوهرش تا میادخونه غذاش باید آماده باشه وگرنه ناراحت میشه...میگه شبا میره تو اتاق میخوابه تا بدخواب نشه اصلا کمکی نمیکنه...میگه بچش ساعت سه چهارصبح که میخوابه اون موقع تاااازه شام میخوره..واقعا دلم براش میسوزه😔😔😔😞😞😞😞
استارتر نیستی درچه حالی من تو وضع توام
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
