فدا سرت
این تصورات مال تو هست که اذیتت میکنه
والا الان زندگی ها انقدر سخته که کسی به زور یاد فامیل می افته... یه دختری تو فامیل ما دو بار زندگیش خراب شد. یه بار همسرش فوت شد. یه بار جدا شد. الان متاسفانه با همین طرز تفکر شما بارها بیمارستان روانی بستری شده.
چون فکر میکنه بقیه مسخره اش میکنن.
والا ما اصلا بهش فکر نمیکنیم... وقتی هم میبینیمش این موضوع اصلا برامون مهم نیست که بخوایم براش دلسوزی و ترحم کنیم یا نیش و کنایه بزنیم. چیز مهمی نیست خب... شانسش بوده. دو بار این اتفاق افتاده... ممکن بود برای منم بیوفته... اصلا کسی از فامیل غیبتشو نمیکنه. ولی خودش خیلی خودشو از بین برده...
الان خاله همسرم هم همین طور شده.
پسرش از خانمش جدا شده.
حالا گویا دخترشم داره از شوهرش جدا میشه.
این خاله الان دو هفته است تو بیمارستان بستریه و فشارش رو ۱۸...
من همیشه میگم این عکس العمل خود این آدم هاست که باعث میشه مشکلاتشون از یاد فامیل و دوستان نره و حرفشون نقل خونه های مردم بشه...
وگرنه تو این روزگار که طلاق گرفتن و جدایی خیلییی عادیه و اصلا مردم خودشون هزار درد دارن که از این حرفا بزرگ تره...
اعتماد به نفس داشته باش دوستم
خدا هست، حتی اگه دور و برت پر از آدم بیخود باشه