خونه مادرش بودیم اون گفت میره پیش دوستش(شوهره😡)
منم اومدم خونه بعد یه ساعت زنگ زدم بیا خونه ساعت دوازده و نیم بود شا ر ژ م تموم شد
خیلی خوابم میومد خوابیدم
فکر میکردم میاد
ساعت سه بیدار شدم هنوز نیومده بود
شا ر ژ م ندارم هم نگران شدم هم عصبی
بلد نبودم از کارت شا ر ژ بگیرم بهم یاد داده بود اما چون همیشه خودش شا ر ژ میکرد من یاد نگرفتم
به صد بد بختی شا ر ژ گرفتم
زنگ زدم گفتم کدوم گوری هستی گفت خونه دوستم
خیلی ریلکس انگار ن انگار نصفه شبه
گفت میام
گفتم لازم نکرده همون جا بمون قطع کردم
اس دادم
گفتم فقط مُردنت دلیله خوبیه واسه تا الان نیومدنت
گفت فکر کن مُردم
گفتم بذار باباتو خبر کنم پسرش مُرده دیگه جواب نداد
حالا چی کار کنم چ بر خوردی کنم
تا حالا هم نیومده