2777
2789

من که مجردم..ولی یه روز خونه یکی از فامیلامون بودیم ..پسر صاحب خونه اومد پیشم ..منم سرم تو گوشی بود یه چیزی نوشونم داد گفت خاله اینو واسم باد کن...منم گفتم برو خاله حوصله ندارم...بعد رفت داد به بابام...میدونی چی بود...ک ا ن د و م

پیرمرد موبایلش رو برد تعمیر کنه....بعد از مدتی تعمیرکار گفت:موبایلت سالمه پدر جان چیزیش نیست.....پیرمرد با صدای غمگین گفت: پس چرا بچه هام بهم زنگ نمیزنن....      

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

الان تو چه سوتی دادی دقیقا؟


من که سوتی ندادم..کلی گفتم..همه رفتیم تو افق...

پیرمرد موبایلش رو برد تعمیر کنه....بعد از مدتی تعمیرکار گفت:موبایلت سالمه پدر جان چیزیش نیست.....پیرمرد با صدای غمگین گفت: پس چرا بچه هام بهم زنگ نمیزنن....      

فک کن تو باد میکردی😂😂😂😂😂. بعدش چیشد؟ 

‏واسه یه چایی خور دمای هوا مسخره‌ترین چیز واسه سنجش چایی خوردن یا نخوردنشه، بابا تو اصلا بگو هوا 60درجه اس باید چایی باشه که آدم بخوره حال داشته باشه بلند شه کولرو روشن کنه یا ن؟؟بابام حالش خوبه میگه برو یه لیوان چای بریز الان میچسبه،مشکل پیش میاد میگه یه چای بریز ببینیم چه خاکی باید تو سرمون بریزیم، هیچ اتفاقی نیفتاده میگه دخترم سرپایی یه چای بریز، داره چای میخوره میگه حواستون به سماور باشه ابش خشک نشه، چاییش تموم میشه میگه اخیش چه چسبید یکی دیگم بریز 😩😩😩😩رها کن پدر من . یکی بیاد خونه ما خل میشه،صبحانه میخوریم چای میدیم بعدش،قبل ناهار چای میدیم،بعد ناهار چای میدیم،عصر چای میدیم،قبل شام چای میدیم،بعد شام چای میدیم،یکی هم قبل خواب میدیم مهمون حال کنه😁😁😁نصف شبم بیدار میشن برن دسشویی تو راه بابام از چاییی ک داره میخوره بهشون تعارف میکنه😎😅😁😁😁‏لنتی ترین و خطرناکترین نوع اعتیاد، اعتیاد به چاییه اینجوری که الان داریم از گرما کباب میشیم ولی لیوان چایی دستمونه🤩
فک کن تو باد میکردی😂😂😂😂😂. بعدش چیشد؟ 


زن صاحب خونه اومد به من تشر زد چرا جمعش نکردی ابرومون رفت..گفتم من که ندیدمش...

پیرمرد موبایلش رو برد تعمیر کنه....بعد از مدتی تعمیرکار گفت:موبایلت سالمه پدر جان چیزیش نیست.....پیرمرد با صدای غمگین گفت: پس چرا بچه هام بهم زنگ نمیزنن....      

من و شوهرم 3 روز بود عقد بودیم ...ازدواجمم سنتی کلی خجالت و این حرفا

اومد دنبالم بریم بگردیم.....من پریود بودم......وای چون خونریزیم زیاد بود از لباسم گرفت به صندلی ماشینش ....حالا منو میگی روکششم کرم

خلاصه بهش گفتم و انم گفت فکر کردم فلج شدی بلند نمیشی ....در اورد خودش شست

حماقت یعنی  صادق بودن با کسی که سیاست دارد  
من و شوهرم 3 روز بود عقد بودیم ...ازدواجمم سنتی کلی خجالت و این حرفا اومد دنبالم بریم بگردیم.....من ...


وایی چه حس بدی...

پیرمرد موبایلش رو برد تعمیر کنه....بعد از مدتی تعمیرکار گفت:موبایلت سالمه پدر جان چیزیش نیست.....پیرمرد با صدای غمگین گفت: پس چرا بچه هام بهم زنگ نمیزنن....      
من که سوتی ندادم..کلی گفتم..همه رفتیم تو افق...

یادش بخیر دوستم یه داداش کوچولو خیلی کنجکاو داشت حالا بزرگ شده ماشاالله یه بار سر طناب سوتین دوستمو میبینه گیر میده آجی این چیه اینم جوابی نداره بده خلاصه یه روز همه خانواده جمع بودن این کوچولو شیطون میره از تو کمد سوتین رو برمیداره میاد به پدرش میگه منم از این کلاه دونفره ها میخوام واسم بخر😂😂😂😂

#در_خانه_بمانیم

من ۱۰سالم اینا بود تقریبا مامانم و زن داییم داشتن چمدون عروس میچیدن قبلنا رسم دستمال داشتیم الانا دیگه ن من گیر داده بودم ک این چیه اونام غش کرده بودن از خنده میگفتن دستمال گرد گیریه😂😂😂

یادش بخیر دوستم یه داداش کوچولو خیلی کنجکاو داشت حالا بزرگ شده ماشاالله یه بار سر طناب سوتین دوستمو ...


         کلاه دو نفره...خخخخ

پیرمرد موبایلش رو برد تعمیر کنه....بعد از مدتی تعمیرکار گفت:موبایلت سالمه پدر جان چیزیش نیست.....پیرمرد با صدای غمگین گفت: پس چرا بچه هام بهم زنگ نمیزنن....      
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز