2777
2789
عنوان

نحوه رفتار با این قوم شوهر

1460 بازدید | 18 پست

سلام دوستان من ۷ساله عروس یه خونواده ای شدم مادر شوهر ندارم پدرشوهر و ۷تا خواهر شوهر و ۳تا برادر شوهر اینم بگم شوهرم سوادش ابتداییه شغلش راننده اژانسه من فقط به پاکیش نگاه کردم و جواب دادم الان پشیمونم اختلاف فرهنگی اونا با خونوادمم زیاده مامانم شمال شهر میشینه اونا پایین  شهر اصلا به این چیزا کار ندارم خونواده شوهرم جلوت خوبن پشت سرت صد تا حرف میزنن نه برام عرروسی گرفتن نه عیدی نه یه تیکه لباس همش خودم میگرفتم میگفتم فلانی خریده خرج عروسی رو هم با وام دادیم امسال تموم شد پدر شوهرم به عروساش تو عروسی طلا داده به من هیچی کابینت خونه و لوله کشی خونه رو خودم دادم وام ازدواجمم به بهونه ای گرفتن اما مال بقیه رو دادن به خودشون من جایی عروسی میرفتم چون عقد کرده بودم خودم پول رو میدادم خونواده شوهرم با خونواده خودم قطع رابطه کردن چه مریض بشن چه نه اصلا یه احوالی نمیگیرن دیروز رفتن مشهد از شوهرم خدافظی کردن به من محل نمیڋارن میری خونشون میگن عروس وظیفشه خونه بابامو تمیز کنه اونم نگه داره چون به ما خونه نداده به پسراش داده اهل فحشای رکیکم هستن تو عروسیم دعوا راه انداختن تو همه عروسیا شیک میپوشن تو مراسمات من عمدی لباسای اجق و جق میپوشن بری خونشون میگن واسه خوردن اومده نری میگن مغروره  من طلاهامو فروختم به خاطر زندگیم اونا میگن زندگیت مهمتره نه طلا میخواستم بگم کاشکی یه دونه خودتون داده بودید اونوقت اینقدرم ادعا نمیکردید حالا به نظرتون چه کار کنم با این قوم؟از مشهد اومدن برم پیششون؟دوستان شب جواب همتون رو میدم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نه قطع رابطه چه بهتر حوصله داریا خونه پدرشوهرتم نرو که اونجا کار نکنی  ی چیزه دیگه هفت سال پیش عروسی کردی دیگه تموم شده رفته دبگه چرا هی بقچه رو باز میکنی هی حرص و غصه بخوری ول کن بابا

نه اینقدر سنگ کم به ترازوی خودت انداختی که اینجوری باهات رفتار میکنن پرتوقع شدن  به خودت بیا یه کم برا خودت ارزش قایل شو نرو وقتی گفتن نیومدی حواب بده بگو مگه شماها با من خداحافظی کردین مگه شماها یک زنگ زدین حالمو بپرسین 

اگه شوهرت خوبه و مث خونوادش نیس و خونواده خودت هم حمایت میکنن که کلا باهاشون قطع رابطه کن راحت مادرشوهر که نداری بگی به خاطر مادرش مجبورم برم خواهر برادر که ازدواج کردن اصلا اهمیت ندارن که به خاطرش زندگی تو تلخ کنی

اینجور هم که میگی شاغل هستی پس با کمک همدیگه زندگیتونو بسازین و اصلا به بقیه اهمیت ندین فقط تو مراسمات بزرگ همو ببینین


برو عزیزم ، میدونم حق با توعه ، ولی باور کن هیچی مث کینه و قهر آدمو داغون نمیکنه، مخصوصا آدمی مث شما که معلومه خیلی حساسید و براتون مهمه ، من توی این شرایطا زیاد قرار گرفتم و همه گزینه ها رو امتحان کردم، ولی بنظر من آخرین گزینه ت قهر و قطع رابطه باشه، چون آدم واقعا اذیت میشه

عزیزم از اول خودت اشتباه قدم برداشتی کاش بجای این همه هواداری از خانواده همسرت کمی برای خودت ارزش و احترام قائل میشدی کمی خودتو دست بالا میگرفتی چرا باید خودت لباس بحری یا خونتو کابینت کنی 

بعد دلیل رفتارهای خونواده همسرت باید معلوم شه شاید از حرف یا برخوردی از جانب خوانواده شما دچار ناراحتی شدن یا این که چون وضعیت خانوادگی شما بهتره موضع گرفتن 

در هر صورت از این به بعد برای خودت ارزش قائل باش اول خانواده خودت بعد خانواده همسرت فقط فقط این وسط اگه همسرت رو دوست داری تا میتونی قاطی خونوادش ندون و بهش محبت کن تا طرف تو باشه 

برو برای دیدنشون ولی مثل باقی جاریات رفتار کن سنگین و متین 

دنیا به شایستگی هایت پاسخ میدهد نه به آرزوهایت ،پس شایسته آرزوهایت باش

خودت بهشون روو دادی خودتو دست کم گرفتی ارزشتو کم کردی بعضیا ذات خراب دارن محبت نمیشه کرد درحقشون اگه شوهرت پایته ک دورشونو غیر پدرشوهرت خط بکش چون اون پیره ولی خواهر شوهر و برادرشوهرت دیگه رفت وامد نداشته باش اعصابت اروم میشع

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز