2777
2789

من خودم الان یه چیزی خیلی رو نرومه که 😝😂 هم خجالت میکشم هم خندم میگیره یه ماجراییه مال دو سال پیش با دوست پدرم و پسرشون (که دوست پسر بنده بودن)🤣 رفته بودیم جایی بعد من از دست دوست پسر گرامی خیلیییی عصبی بودم اسمشو سیو کرده بودم تو گوشیم بوزینه آفریقایی(😜) خلااااااصه عزیزایی که شما باشین من گوشیم از دستم افتاد تو ماشین هرچی گشتیم پیدا نشد این دوست پسر فداکارم گفت بذار زنگ بزنم ببینم کجااااس😜 هیچی دیگه زنگ زد گوشی زیر پای خودش بود برداشت اسمشو دید 😝😂 دیگه نگام نکرد ! بعد من دیگه انقدر خجالت کشیده بودم و اینا حواسم پرت بود ، پدرش نمیدونم چی گفت منم گفتم ایشالله 😐 گویا فرموده بودن ما که پامون لب گوره دیگه شماها باید کارارو دست بگیرین😓😂 من گاگولم گفتم ایشالله !! دیگه اونروز که گذشت ولی الان دقیقا از اون روز ۱ ساله میگذره دیگه روابطشونو قطع کردن باما 🤣🤣 خیلی لوس بود خودم میدونم ولی دلم خواست بگم 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

😜 به روتون نیاورد؟؟؟


میونمون بهم خورد😂😂😂😂😂انقدر خجالت کشیدم رفتم پیش خواهرم گریه کردم  چون فامیلمون بود اومده بودن خونمون  خواهرم رفت بهش گفت خواهرم مریضه واسش از دکتر دارو گرفتیم واسه همین اینجوری شد🙄😣😥😅

میونمون بهم خورد😂😂😂😂😂انقدر خجالت کشیدم رفتم پیش خواهرم گریه کردم  چون فامیلمون بود اومده ب ...

😓😂 ای بابا فدا سرت عزیزم 😝😂 مرد زندگی که با یه باد نباس در بره 

😓😂 ای بابا فدا سرت عزیزم 😝😂 مرد زندگی که با یه باد نباس در بره 

واقعا خوب شد که نشد ولی تا امروز جوک من و خواهرمه هر وقت میخوایم بخندیم یاد اونروز میکنیم  وای ی😂😂😂😂

دوران دبیرستان که بودم بچه معدبی بودم از اون درس خونا که همش تو چشم معلم ها هستن حالا یه بار تحت تاثیر دوستام قرار گرفتم و جو زده شدم مقنعه و مانتو در اوردم و مثه این خل و چلا رفتم روی میز دبیر که اتفاقا خیلی هم منو دوست داشت و شروع کردم به رقصیدن و مثه این خل و چلا هی چرت پرت میگفتم و همکلاسی هام هم دست میزدن اهنگ میخوندن توی حال و هوای خودم بودم که یهو یکی داد زد bich خانم اومد لقب دبیر شیمی مون بود انقدر بلند گفت که مطمئنم دبیرمون شنید نامردا سریع جیم زدن منم تا خواستم در برم محکم خوردم زمین و دبیرمون هم اومده بود هیچ وقت نگاهاش و اون تعهدی که دادم یادم نمیره

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز