2777
2789
عنوان

دوستان یدقیقه میاین کارتون دارم

134 بازدید | 16 پست

اگه اجازه بدین کمی از زندگیمو براتون بگم تاشاید کمی سبک بشم و شما بدونین آدم بدبخت کیه؟ نه سالم بود که بابام مریض شد و جلوی چشم خودم فوت کرد تا چندوقت حال روحیم داغون بود من یه خواهر بزرگتر از خودم دارم که کلا عصبی و بداخلاق بود و زندگی رو برامون جهنم کرده بود آرزو داشتم یطوری بهشه تا من از این خونه برم فقققط بخاطر خواهرم. اونموقع15 سالم بود خیلی خوش قیافه بودم.برای خواهرم خواستگار اومد و نامزد کرد و برای منم خیلی خواستگار اومد و اکثرا خیلی شرایطشون خوب بود و من بدبخت اومدم دست گذاشتم رو پسر همسایمون گفتم الا و بلا من همینو میخوام هرچی گفتن این بدردت نمیخوره اینهمه گزینه خوب هست گفتم نه که نه.تا اینکه باهم عقد کردیم. چندروز از عقدمون گذشته بود از کلاس زبان اومدم خونه و مادرم گفت الا و بلا باید طلاق بگیری هرچی گفتم چرا؟میگفت ازاین پسره خوشم نمیاد چون بدقیافه بود.خلاصه مادرم ظرفارو میشکوند که باید طلاق بگیری زندگی برام جهنم شده بود.رفتم دادگاه بی دلیل شکایت کردم آخرای طلاق بود که شوهرعمم و عمه نامردم اومدن در گوشم خوندن تو باپسره فرار کنید ما مادرتو راضی میکنیم.با نقشه شوهرعمم ما فرار کردیم و یه خونه هم اجاره کرد حالا بگذریم از اینکه مادرم چقدر توی اون چندوقت مریض شد بخاطر این کارم. این پسر خیلی بی قید و بند بود و بششششدت خصیص حتی نون برای خوردن نداشتیم یبار خونش خودکشی کردم ولی انگار نه انگار تا اینکه با مامانمینا خوب شدیم و رفت وآمد کردیم و تمام خوردو خوراک و مخارجم رو مادرم با اینکه زن تنها بود میداد. یروز سر یچیز الکی جرو بحث کردیم و هی داد و بیداد کرد و وحشی شد منم از ترسم نفسم بالا نمیومد چادر رنگی سرم کردم و با دمپایی خیابون رو ساعت 2 شب میدویدم تا خونه مامانم. بعد اون دیگه طلاقم رو گرفتم.بعد اینکه طلاق گرفتم خواهرم با نامزدش به مشکل برخورد و متاسفانه اونم طلاق گرفت. دوباره رفتم مدرسه شاگرد اول تو منطقه بودم دیپلمم رو با معدل 19.99گرفتم.هرچی خواستگار برام میومد هیچکدوم نمیموند و همشون میرفتن.تا اینکه مدیر مدرسمون باهام صحبت کردم که میخوایم برای خواهرت...که البته شاگرد سابق مدیرمون بود....بیایم خواستگاری و ایشونپسر خواهر شوهرشون بود.اومدم خونه مادرم گفت داره برات خواستگار میاد منم آماده شدم

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

منم بزک دوزک کردم و خواستگارا اومدن وای دیدم مدیر مدرسمونه و اون زنی که زنگ زده به مامانم خواهر شوهر مدیر مدرسه بوده.خلاصه اومدن و پسره به بقیه گفته بود من دختر وسطی رو میخوام.بازم خانواده مخالفت کردن و من قبول کردم.اما مادرم گفت صیغه محرمیت اول بخونن. صیغه که شدیم یروز رفتم خونه پسره و باهم صحبت میکردیم بهم گفت من 10 سال خود..ارض.ایی میکردم و مشکل دارم درضمن بگم پسره نرمی استخوان داره و پاشو میکشه و بدنش بششششدت شل هست جوری که آروم هلش بدی میفته

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

و موقعی که میخواستیم عقد کنیم مادرم جریان 10 سال رو فهمید و گفت نه.من اجازه نمیدم باید صیغه طلاق رو بخونید...و به اصرار مادرم ما طلاق گرفتیم و بعد چند روز از طلاق وسوسه شدم و به پسره زنگ زدم که حلالم کن و از این چرت و پرت ها....تا اینکه یواشکی باهم رابطه تلفنی داشتیم و خانوادش و مدیرمون گفتن تو بیا خوشبخت میشی فرار کنید انقدر گفتن تا من دیوونه باورم شد و بازم باهاش رفتم البته فرار.....

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین
ببخشیدها اما چقدر حماقت داشتی من جای مادرت بودم طردت میکردم برام غیرقابل هضمه این حجم از نادانی

میدونم عزیزم وواقعا موندم چرا بازندگیم اینکارو کردم

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

الان با پسره ازدواج کردم.بایکی ازدواج کردم که هرروز آرزوی مرگ میکنم بخدا دارم روانی میشم.پیش مادرشوهرمینا زندگی میکنیم کوچکترین جرو بحثی کنیم داد میزنه مامان بابا بیاید به من اینو گفت اونو گفت پشت اونا سنگر میگیره الان سه ساله بخدا قسم تمام کارامو پدرشوهرم میکنه حتی جون نداره بره آب بیاره.توان و عرضه هیچکاری رو نداره

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

فقط دادو بیداد رو بلده دیگه هیچی...تمام کارها چه مردونه چه زنونه به عهده منه دیگه خسته شدم چندوقت پیش به یه بهونه بردمش دکتر الکی گفتم بهداشت گفته باید برین ماهم رفتیم متخصص گفت شوهرت سی پی داره و نرمی استخوان

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

سی پی یعنی فلج مغزی.موندم چیکار کنم از رفتاراش یچیزایی فهمیده بودم اما الان بایه دختر 10 ماهه چیکار کنم بخدا من الان20 سالمه اما از الان دستام میلرزه

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

دو بار به قهر رفتم خونه مادرم اما خودم برگشتم اینشد خودشو خانوادش زبونشون درازه.نمیدونم چه پسری تحویلم دادن که ازم چه توقعاتی دارن. چشماش انحراف شدی داره و کلی مشکل دیگه...اما وای از اعتماد بنفسش.... خدایا..... موقع دعوا فقط دااااد میزنه جیغ میزنه چیکار کنم آخه

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

ادوماهه سر کار نمیره قبلا هم میرفت کارخونه آشغال هارو جمع میکرد.امشب دعوامون شد برگشته به من میگه بخاطر بچه دارم تحملت میکنم.یعنی سوختم.اون با اینهمه مشکل اینو بهم میگه.بقرآن نمیخوام تعریف کنم اما ظاهرم خیلی خوبه.از اون خیییلی زیاد سر ترم اما اعتماد بنفسش...

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین

درضمن یکی دیگه قبل من باهاش نامزد شده فقط یه شب نامزد بودن دختره فرداش از دست این فرار کرد امشب عقد کردن فردا صبحش رفتن واسه طلاق

میشه برای سلامتی مادرم یه صلوات بفرستین..؟اجرتون با امام حسین
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792