امشب عروسی برادرشوهرم بود اما نتونستم برم☹😦

نازنین_نرگس

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/13

تعداد پست: 196

مادربزرگم ی هفته پیش فوت کرد...

اد ی هفته مونده ب عروسی برادرشوهرم...

براعروسیش کلی برنامه ها داشتم

برادرشوهرم کوچیکه بود خیلی هم باهم جور بودیم

مثل داداشم دوسش داشتم ...

1397/05/19

03:37

2 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

نازنین_نرگس

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/13

تعداد پست: 196

دیگه عزادار بودیم و نمیشد رفت...

1397/05/19

03:38

1 نفر لایک کرده اند ...

نازنین_نرگس

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/13

تعداد پست: 196

همه خواهرشوهرام وجاری هام رفته بود ارایشگاه و اماده شدن رفتن من موندم خونه

خیلی دلم گرفته ...

1397/05/19

03:39

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

yasi7014

عضویت: 1396/10/18

تعداد پست: 751

خدابیامرزه مادر بزرگتو خوب میرفتی عروسی هم مثل ختم هستش ادم حتما باید بره

...

1397/05/19

03:39

2 نفر لایک کرده اند ...

مامان_خانم3

عضویت: 1395/02/17

تعداد پست: 17369

اي بابا. چه حيف. خدا مادربزرگت رو رحمت كنه

1397/05/19

03:39

0 نفر لایک کرده اند ...

96soli

عضویت: 1396/03/02

تعداد پست: 3363

اشکال نداره قسمت نبوده خدا رحمتشون کنه

1397/05/19

03:39

1 نفر لایک کرده اند ...

yasili

عضویت: 1396/12/09

تعداد پست: 519

😑😑😑😑خیلی شیک عروسیرو گرفتن؟؟؟ننداختن عقب؟؟؟حتی تعارفشم نکردن؟؟؟؟من دیگه حرفی ندارم😒

دلم 💙آرامش خدایی میخواهد

1397/05/19

03:39

4 نفر لایک کرده اند ...

marti

عضویت: 1397/05/12

تعداد پست: 2411

دیگه عزادار بودیم و نمیشد رفت...

اخی عزیزم خدا مادر بزرگتو رحمت کنه

ولی خوب عروسی رو خیلی بد شد از دست دادی

❤️فلانی پسرزاس...اولین فرزندش پسراست...پسر پسر قند عسل,پسر پسر قند و نباتفلانی زايمان کرد...شکم اولش است؟دختر؟...وای دختر؟...و هیچ کس ندانست دختری که ديگران برای ورودش به اين دنيا از واژه ی (وای)استفاده کردند، اکنون سوگولی پدرش هست و عسل مادرش...دختر غم خوار مادراست،اولين خمیدگی کمر پدر به چشم دخترش می آید...دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده،مادر امروز يک چين، بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است...ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر وجود يک دختر را هزاران بار ميلرزاند...دختر بودن کار دشواريست، اينک درک ميکنی، چرا اولين بار برای وجود پر مهرت (وای)گفتند؟...چون همه ميدانستند که ای (وای)تحمل اين همه غصه برای تو کمی بزرگ است...دختر بودن کار سختیستQ‌‌

1397/05/19

03:40

0 نفر لایک کرده اند ...