2777
2789

سلام دوستان

این اولین تاپیک من بعد از دو سال  عضویت در اینجا هست

راستش چون به این سایت به دید تفنن نگاه نمیکنم زیاد هم نظر نمیدم مگر اینکه حرف جدیدی برای گفتن داشته باشم از تعداد پستهام معلومه البته کلا خیلی زیاد هم وقت ندارم وارد سایت بشم

کلا سن و سال من هم به این سایت نمیخوره ولی از اونجا که اکثریت فعالین این سایت جوانان و نوجوانان شده اند خواستم از نظراتشان در زمینه برخورد با دختر نوجوانم استفاده کنم

حالا صورت مسیله:

من جزو اون دسته از آدم‌ها هستم که حس مادری توی من از تمام حس‌هام قوی تره اصلا مجردی همش میگفتم انگیزم از ازدواج اوردن بچه هست

حالا به دلایلی من دخترم رو در سن ۳۳ سالگی آوردم و من این دختر رو روی سلولهای قلبم بزرگ کردم لحظه لحظه باهاش زندگی و عشق کردم 

تمام مدت در مورد شیوه رفتار باهاش مطلب میخونم و .. (دلیل آشنایی من با این. سایت هم همین سرچ ها بود)

در ضمن با فضل خدا تحصیلات بالایی دارم و از نظر نظر مالی نسبتا خوب هستیم خانه کلا از جو ملایم و مهربانی برخوردار هست

کلا دخترم بسیار خوش برخورد و ملایم بود منم تو دلم فکر میکردم اثرات رفتار ریلکس من باهاش هست

حالا از وقتی نوجوان شده خیلی سرکشی میکنه مخصوصا با من همش داره لج میکنه داره به من توهین میکنه دایم میگه من از مادرم بدم میاد و ...

واقعا مستأصل شدم میدونم خیلی از این رفتارها اقتضای سنش هست ولی این حجم از توهین برام قابل تعریف نیست 

حالا از شما عزیزان میخوام منو راهنمایی کنید بهم بگید از نظر شما من باهاش چه برخوردی کنم تا حدی تعدیل بشه رفتاراش

صحبتهای کتابی خیلی خوندم تقریبا. خودم یه پا مشاور شدم 

لطفا تجارب خودتون رو بگید 

خیلی سپاسگزارم 🙏🙏🙏🙏🙏

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم اقتصای سنشونه میگذره 

ما همه این دوره رو طی کردیم


با جنوبی جماعت از خوشتیپ بودن حرف نزن 😎 عامو خوشتیپ بودن تو جنوب ارثیه 🎀 تو رو دوستت دارم با اینکه حسی ندیدم از سمت تو یکبار لابد دوستت دارم که الان قفل صفحم تصویره چشاته ...من تموم دلخوشیم صدای خنده هات بود منو نفهمیدی ❤️‍🩹 https://abzarek.ir/service-p/msg/2298914من همونم که یه عمره دلش تنگ میشه واسه ی تو  ✨️من همونم که تو نیستی با همه قهره و زهره یه برج ✨️ _پر کشیدنت قلبمو آتیش زد من تا ابد عزادارتم  همه وجود من🖤 https://abzarek.ir/service-p/msg/2295896

باهاش دوست باش  

خیلی نصیحتش نکن بذار خطر کنه  براش لازمه که خودش تجربه کنه 

از دور حواست بهش باشه عزیزم اکثر تو این سن مخصوصا دخترا این جوری میشن ولی با بزرگ شدنش درست میشه و تمام لحظه هایی که بهش عشق دادی میاد جلو چشمش 

اصلا نگران نباش

زیاد بهش امرونهی نکن.بزار کاریو که دوس داره انجام بده .مثلا اگه یه کار اشتباهی انجام میده شما هی سرزنشش نکن که این کارت اشتباهه.بزارید خودش انجام بده و متوجه اشتباهش بشه

باهاش دوست باش   خیلی نصیحتش نکن بذار خطر کنه  براش لازمه که خودش تجربه کنه  ا ...

ممنون

بله درسته خیلی دارم رو خودم کار میکنم که نصیحت نکنم 

خیلی خیلی بهتر شدم من

ولی هنوز تاثیر ندیدم

سلام. عزیزم من خودم تو سن نوجوانی از مادرم متنفر بودم. البته الان عاشقشم و اگه بدی هم داشته بخشیدمش. ولی دلایل خودمو میگم که چرا از مادرم متنفر بودم. شاید شما هم این رفتارا رو داری. ولی نمیدونی ممکنه یه بچه یا نوجوون رو اذیت کنه .

اول اینو بگم که من بچه شدیدا حساسی بودم. پس ممکنه خیلی از این چیزا خیلی بچه هارو اذیت نکنه.

یکی اینکه مادرم برای من اصلا privacy قائل نبود. تو همه کارام سرک میکشید. نوشته هامو میخووند. دفتر کتابامو نگا میکرد. گاهی بدون در زدن وارد اتاقم میشد. اصلا احساس امنیت و فضای خصوصی نداشتم.

دوم اینکه هرچی بهش میگفتم میزاشت کف دست بابام

سوم اینکه گاهی مثلا جلوی من لخت میشد. فقط بالا تنه. من برام این کارش منزجر کننده و خجالت آور بود. یا گاهی وقتی بابام هم حضور داشت مثلا لباس عوض میکرد. من جلوی بابام خیلی خجالت میکشیدم. درسته بدن من نبود. ولی خوب منم دختر بودم و از اینکه مامانم مثلا جلوی من و بابام سینه ش لخت شه برای من شرم آور بود.

دیگه اینکه بشدت سعی  میکرد درس خووندنمو کنترل کنه. خیلی پرفکشنیست بود. من با اینکه خیلی باهوش و زرنگ و کلا شاگرد ممتازی بودم هیچوقت نتونستم مادرمو راضی کنم.

مورد دیگه اینکه رو دوستام خیلی حساس بود و همیشه منو بخاطر دوستام تحقیر میکرد و هیچکدومو در حد دوستی با من نمیدید. 

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشنید. از گوشه بامی که پریدیم پریدیم

این دیگه بستگی به خود شما داره باید از یک دوست صمیمی هم بهش نزدیکتر شید طوری که نتونه به کس دیگه ای جز شما اعتماد کنه و فقط با خود شما درد ودل کنه .براش شفاف سازی کنید مشکلات جامعه را براش باز کنید تا بهتر بتونه منطقی فکر کنه و سریع تحت تاثیر احساسات قرار نگیره.اگه اشتباهی کرد واکنش تند تند بهش نشون ندید گاهی باهاش حرف بزنید و طوری وانمودکنید که او از شما بهتر میفهمد منظورم مثل نوعی نظر خواهی و مشورته ازش که حس خوبی بهش دست بده و واقعا بتونه بهتون اعتماد کنه 

سعی نکن کنترلش کنی... جوری رفتار کن که بفهمه بهش اعتماد داری و در هر حالی دوسش داری و پشتیبانشی هر کاری که بکنه تو یه مادر پشتیبانی

شما را به شنیدن پادکست های نامه هایی به داف بابا دعوت میکنم     @manahmadmortezaseason1
سلام. عزیزم من خودم تو سن نوجوانی از مادرم متنفر بودم. البته الان عاشقشم و اگه بدی هم داشته بخشیدمش. ...

خیلی خیلی ممنون که وقت گذاشتی و برام نوشتی

حتما نکته هایی که گفتی رو در نظر میگیرم

یکیش برام جدید بود

بازم ممنون

منم تو سن نوجوونی از مامانم ی جور نفرت پیدا کرده بودم دوس نداشتم باهاش تنها باشم ب هیچ عنوان مامانم  ماهه

ولی حس اونموقم عجیب بود

ب نظرم یکم رهاش کنید ب حال خودش زیاد باش خلوت نکنید و نخواید بش نزدیک شید 

  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز