یه ازدواج بد،تهمت،تحقیر تحمل دوسال توهین وجدایی گفتم خداروشکر که نجاتم داد
بعد مدتها بازسازی خودم یه ازدواج و تحمل یکسال دوری و بدوبدو کردنا گفتم خداروشکر که نتیجه داد
دورز ازخانواده و تحمل یه سقط جنین گفتم خداروشکر حتما حکمتی داشته
پولمونو یکسال خوابوندیم که وام بگیریم واممون بااین اوضاع ارزشش شد همون پول اول بازم گفتم شکر خیلیا بدترازیناضرر کردن
پول وامو قبل جورشدن خونوادم قرض دادن بهم که تو غربت بی پول نمونیم درحالیکه خودشون خونشونو ازدست دادن و اجاره ماه به ماهشونو دونفرباحقوقشون میدن
حالا وام جورنشد پول اونارم گرفتیم از خجالتم روم نمیشه یه زنگ بزنم بهشون
رازم بگم خداروشکر که بدتر نشددد؟
دیگه چجوری باید خواست ،مگه آدم چقدر کشش داره،چجوری بزنه داغون کنه دلش خنک میشه؟؟؟خودم به درک خجالت زده خونوادم،دستمم برنمیادکاری،اون که برمیاد ازدستش خوابیده