ماهی آزادیشو مدیون دریاست
پاییز زیباییشو مدیون برگاست
منم شعرامو مدیون دردام
پا رو آسفالت و سر روی ابرا
مث اون روز که دیدمت توو بارون
موها چتری و حال من چه داغون
پا رو قانون جاذبه نذار
توویِ دامِ تو میفتم چه آسون
خنده هات چه گرون تموم میشن
خب هر چیزیم یه قیمتی داره
میدونستم یه روز همون میشم
که ازش میتونی بگذری آره
روزا رقصیدن، رفتن از یاد
تو رو پس گرفت دستم از باد
اینم با زمان حل میشه میگن
تصویرات أ جلوم رد میشن میرن هی