من یه همکلاسی داشتم اون وقتا که lcd تازه اومده بود میخواست بگه داشتم تلویزیون میدیدم میگفت داشتم lcd نگا میکردم و تا یک ماه تمام خاطراتش به lcd میرسید
وای یاد یچیزی افتادم ازتصورشم حالم بدمیشه😑😑😑😑
برای جشن نامزدیم که هنوز صیغه محرمیت نداشتیم من یه تونیک کوتاه تنم بود که بابام زورم کرد گفت باید ساپورت جلو شوهرم پاکنم زنونه مردانه هم جدا بود بلاخره باهزار بدبختی پاکردم بد موقعی که مهمونا امدن یهو یادم افتاد صندلم لاانگشتی وای منم هم قدشوهرم بودم همه کفشام پاشنه دارمجبوری گرفتم روساپورت پاکردم همش بد۵سال میگم فامیلاشون چقدمنو مسخره کردن وبهم خندید که البته بداینکه شوهرم رفت سریع دراوردم🤕🤕🤕
بچه بودم تازه اونموقعا مد شده بود تالار بگیرن عروسیارو تو خاندانمون..
عروسی دختر خالم بود دیدم رو بشقابه کوبیده، ی کره کوچولوعه پاشدم رو صندلی وایسادم ازین ور سالن داد زدم ب اون ور سالن ک دختر داییم نشسته بود گفتم اعظمممممممممم نیگااااا کره کوچولوووووووو...
اونم ازونور داد زد اَععععع 😃نیگر دار صبونه بوخوریم😅😅😅😂😂😂😂
سوگل جونم اینا رو نوشته بودم تو اون تایپیکت بذارم برات ترکید اینجا برات میذارم
عزیزمی سوگلی جون ول کن این حرفا رو .نمیشه همه رو با خودت موافق کنی بالاخره کسی که تو رو شناخته باشه میدونه که منظورت چی بوده و فقط میخواستی دل یه ده رو شاد کنی.
مهم اینه که لحظات من و خیلی از نی نی سایتی ها با تایپیک های تو شاد شده و تونستیم برای یه لحظه هم شده غم هامون رو فراموش کنیم.هیچ وقت از این حرف ها نرنج.و هیچ وقت هم تصمیم نگیر از این جا بری لطفا .چون خیلی ها حتی از اسمت هم انرژی می گیرند .
