چند وقت پيش پچه هام مريض شدن تقريبا ده روز پشت سر هم شوهرمم نبود دست تنها بود شبم تا صبح هم بايد تنها بيدار ميموندم پسرم م داشتم از دكتر مياوردم ديدم يه خانم راحت نشسته تو ماشين شوهرشم رفت پايين دارو رو بگيره بغضم گرفت بايد دست تنها همه كار بكنم دلم به حال خودم سوخت
کجا بود شوهرت؟
شوهرت کجا بود مگه؟ منظورم این جایی رفته بود که میتونست نره
چند وقت حالم خيلي بده همش توجهم رو اين كدوم مرد داره به زنش كمك ميده حسود شدم
شوهرت کجاس؟😞
ظاهر زندگى مردم رو نبينيد شايد اون خانم حسرت بزرگترى از شما داشته
دلم به سادگي خودم ميسوزه بچه هام هشت سالشونه هشت سال تنهاي دكتر بردم بيدار موندم يه شب كنارم بيدار نموند
خداروشکر شوهرت دنبال خوشگذرونی نیس تنهات بذاره ک. برای زن و بچش زحمت میکشه.
خب عزیز من سر کار بوده پی خوشگزران ی نبوده ..
من هم شوهرم مغازه داره شهر دیگه 40 دقیقه فاصله است همه کارها ی 2 تا بچه هام رو خودم انجام میدم دکتر و خرید ومدرسه و ...
شوهر منم ميرفت اينجور وقت ها خريد ها رو انجام ميداد، منم ميشستم تو ماشين، هر فرصتى براش خوب بود از جلو چشم من كنار بره و به خودش بپردازه!!! نميدونم شايدم نمك نشناسم شايد زيادى حساس شدم شايد هم بايد زمان بگذره تا بتونم بهتر ببينم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
