2777
2789

چنتا همسایه داریم فامیل مامانم هستن پیش یه دختر همسایه مون درددل کردم همسن وسال خودمه،حالابعد ازیه ماه اون حرف رو بتغییرات خیلی عجیبی اززبون مادرم شنیدم ک خاله م بهش گفته بود،یه جوری بهش گفته بود تومایه های طعنه😥همون لحظه انگاردنیاروسرم خراب شد دلم میخواست بگیرم همه ی حسودامو خفه کنممممم😭😭

دوروبرم پرازآدمای دورو و حیله گره،خدایا منوازاینا دورکن،،،،،توروخدا بگو آمین😥😥

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من که خیلی ساله با کسی درد دل نمیکنم بیشتر خوشحالم اینجوریه وقتی دردتو میگی یه لحظه آروم میشی ولی معلومنیست عواقبش چی میشه

تنها آرزوم اینه هیچکس به هیچ دلیلی غصه نخوره 🙏🏼

من خیلی وقته که حتی با دوستای صمیمی دانشگاهم که هیچکدوم از فکو فامیلا و حتی همسرمم نمیبینن درد و دل نمیکنم.هروقتم یه چیزی بگم بعدش خودمو فحش میدم که دیگه تکرار نکنم....

 

دارم میمیرم ازغصه و حرص وجوش،اون دختره سلیطه بامادرش فتنه ن،نمیدونستم حرفم انقدبراشون مهم باشه انقددهن ب دهنش کنن

دوروبرم پرازآدمای دورو و حیله گره،خدایا منوازاینا دورکن،،،،،توروخدا بگو آمین😥😥

حالا که همه فامیل میدونن به ماهم بگو چی بود😅😅

“یا امام رضـــــــــــا” اگر بناست که لطف کسی به ما برسد …. .خدا کند فقط از جانب شما برسد….نخواه منت بیگانه بر سرم باشد….. .خوش است خیر همیشه ازآشنا برسد…                            . 💚😍زیر پوست من یک دنیا در جریان است😍💚

هیچ وقت پیش کسی درد و دل نکنید. هیچ وقت!!!

هرچقدر بگم هیچ وقت بازم کم گفتم!

من یه دوس صمیمی داشتم از خواهر بهم نزدیک تر بود شیش سال دوستم بود به اندازه ی چشمام بهش اعتماد داشتم. همه چیز زندگیم رو بهش می گفتم البته اونم همینطور!

وقتی که ازدواج کردم بازم همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه به واسته ی من با برادر شوهرم آشنا شد الان یک ساله با هم قهریم چون من باعث شدم که برادر شوهرم عاشقش بشه ولی اون چیکار کرد؟؟؟

میونه ی من رو با برادر شوهرم بهم زد! کلی از بدیم پیشش گفت حتی پیش خانواده ی شوهرم! هر چند جز برادر شوهرم کسی باورش نکرد.

الان هم با اون ارتباطم رو قطع کردم هم با دوست پسرش!!!

خدا لعنت کنه همچین آدمایی رو. انقدر تو گوشم خوند از خوبی هام پیش برادر شوهرت بگو... عوضش اون هی از بدی ها من می گفت و من وثتی فهمیدم که همه چیز بهم ریخته بود.

حالا هم خودش رو به آب و آتیش میزنه و سر و صدا میکنه که باید منو بگیرید! خانواده اش هم که ازش حمایت می کنن که دخترمون رو بگیرید! اما خانواده ی شوهر من مخالف ان چون ذات دختره رو شناختن خداروشکر!

اینو تعریف کردم که بگو تروخدا به هیچکس اعتماد نکنید و زندگی تون رو بکنید هرچی میشه رو بریزید توی دلتون با کسی درمیون نزارید که بعدا پشیمون می شید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز