وقتی حرفهای خیلیا رو راحت پشت سر گذاشتم و باردار شدم تو سن کم😍😍
بعد زایمان طبیعی؛وقتی ماما گفت بچه 4کیلوعه خیلی حس کردم قوی ام.اخه اکثرا دور وبری هام نتونسته بودن طبیعی زایمان کنن اونم بچه های 3 و زیر 3کیلو رو
البته ناگفته نماتد زایمانم برابر بود باانفجارم 😂😂
من کس دیگه ای تو زندگیم بود و نخواسته و از روی لج و لجبازی نامزد کردم و مجبور شدم توش بمونم چون پسر عمه ام بود...اما ازش بیزار بودم به خاطر خیلی چیزا...بد اخلاقی و بی کاری و خیلیی چیزایی دیگه اما اون بشدت عاشق من بود و با تمام تذیتهای من کنار اومد و هیچ وقت تسلیم نشد تو اون ۶ سال....و در اخر خودم خواستم که عشقش رو بپذیرم و دوستش داشته باشم واخر سر تونستم و الان بشدت دوسش دارم و خداروشکر خوشبختم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
