سلام شوهرم بدجور باهام سرد شده و به هیچ راهی اروم نمیشه .
دلیل دعوامون اینکه به گفته خودش من هر چیزی تو خونمون باشه رو به مادرم میگم .
هرچی بهش میگم من اشتباهمو فهمیدم کمکم کن درست بشه گوشش بدهکار نیست .
ما تو خونه مادرم زندگی میکنیم .
مادرم عادت داره همه چیزو میپرسه .
مثلا تو ماه رمضان شوهرم هرشب ساعت ۱۰میرفت بیرون .
اینام هرشب میپرسیدن کجا میره چکار میکنه
قصد بدی از پرسیدن ندارن .
ولی شوهرم بدش میاد من به مادرم بگم مثلا شوهرم رفتن مغازه قلان چیزو بخره .
امروز بهش گفتم کمکم کن دوتایی این مشکل حل کنیم گفت خستم کردی چقدر من مشکلات حل کنم .
از این حرفا .
منم گفتم حالا که اینطوری شد منم دیگه خونه نمیام تا مثل ادم بیای حرف بزنیم مشکلمون حل کنم .
گفتم ادم زپ حاملرو انقدر عذاب نمیده اگه برا بچمون مشکلی پیش بیاد مقصرش توای .
اونم گفت دهنتو ببند مقصر منم یاتو .
من گفتم من مقصرم قبول .
تو چرا برا درست شدنش تلاش نمیکنی دور ادم خط میکشی .
حالا من چکار کنم .
از خونه برم یا نه ؟