مثلا اونسری خواهرشوهرازشهرستان اومد بجااینکه مادرشوبیاره اینوبرداشت اورد
اگه ماها بودیم دیرازجون میگفتیم نچسبیم به شوهرابقیه وخودمونو هفت سوراخ قایم میکردیم سنگین میپوشه ولی اینمدلیه که خیلی بدمدله من نه دعوتش میکنم نه روبهش میدم نه بهش زنگ میزنم نه احوالشومیپرسم تاتونستم یکم فقط یکم روشوکم کنم بازمتوگروه خونوادگیمون به لطف خواهرشوهر اومده وگاهی حرف میزنه وجواب ردوبدل میکنه بابرادرشوهرا خجالت نمیکشه والله دیگه زبون دیگه ای جزفارسی بلد نیستم اگه باهاش جورباشی کامل بضررته چون فکرمیکنه بادباشوهرتم جوربشه