2777
2789
عنوان

یه جمله ای که باید به یک نفر می گفتید و نگفتید ...

| مشاهده متن کامل بحث + 217 بازدید | 29 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بگم که من خر نیستم  فقط لباس خر رو پوشیدم همه چیو میفهمم ولی اینکه بروت نمیارم دلیلش ...

فهمید بابا ،،یعنی خر.... استغفرالله

برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔

دلم میخواست ب برادرشوهرم ک ازشوهرم کوچیکتره وفقط سه ماه از عروسیم میگذشت وی هم عروس شررررررررررر آورد واسم توخونه وتمام زندگیمونو به هم ریخت میگفتم میگفتم میگفتم کاش هیچوقت وجودنداشتییییین

میگی فهمید؟؟؟؟؟!!!

آره بابا فهمید،،،،خیالت راحت

برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔

کاش وقتی ازم پرسید تا حالا عاشق شدی میگفتم آره عاشق تو ام یا حداقل یه لبخند میزدم 

نه اینکه مثل احمقا بگم : نهههههه مگه دیوونم

هرچه دلم خواست نه آن میشود  /  هرچه خدا خواست همان میشود.
" نــــه "  ( سال ها قبل ، روز خواستگاری ، باید میگفتم و نگفتم ! )

دقیقا منم

اگر مقدوره برای آرامش روح برادر جوون‌مرگم صلوات بفرستید.    با زور و دعوا و تهدید ازدواج کردم. از اون روز دیگه رنگ خوشی ندیدم. تمام آرزوهایی که داشتم و در مسیرشون بودم دود هوا شد. شوهرم و خانواده‌ش نمی‌تونستن تحمل کنن موقعیت منو. نمیتونستن خودشون رو بالا بکشن، منو محکم کوبیدن زمین. از اون روز نماز و چادرمو گذاشتم کنار. دیگه هیچ امیدی ندارم. هرشب وقت خواب یه دور سناریو می‌چینم که خودم و بچه‌هام قرص بخوریم و بخوابیم و صبح بیدار نشیم. دلم شکسته. ده سال از جوونیم تباه شد. میشه یه روز از دست این مرد خلاص بشم؟ یا قراره این آرزو رو هم به گور ببرم؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792