سلام بچه ها
شوهرم مغازه جدیدش نزدیک مغازه بابامه
بعد کلا ماباخانواده خودم خیلی رفت وآمد داریم
وباهم راحتیم
فقط بابام یه اخلاقی داره که بااینکه تودلش چیزی نیس ودلسوزم هس حرفایی میزنه ک شوهرم ناراحت میشه گاهی
مثلاهمین آخری یه بنده خدا میاد مغازه بابام میگه آره دامادت فلان مغازه روگرفته طفلک واسش نمیصرفه واینا
بعد بابام گفته نه بابا این پسرفلانیه(پدرشوهرم مایه داره 😒😒😒)ولی خب یه قرونم تاحالا کمک نکرده وحتی قرضم نداده
ودرادامه گفته ولی باباباش مشکل خوردن فعلا ازجای باباش اومده ومن اینجا رو واسش پیداکردم واجاره کردم
درحالیکه خودهمسرم پیداکرده بود البته بابام سه میلیونی بهمون قرض داد ومابرگردوندیم بعدش
بعد این آقاهه میره ب همسرم میگه حرفای بابام رو
وشوهرم ناراحت میشه ب بابام باناراحتی میگه چرا گفتی
بابام گفته میخاستم ب دیده تحقیر ب تو نگاه نکنه
شوهرم میگه مگه من چ کردم ک بخادتحقیرنگام کنه غلط کرده تحقیرنگام کنه
خلاصه سراین دلخوری میشه
اینم اضافه کنم بابام اینا خونشون روازین محله مغازه بابام بردن خیلی دورتر
وخواهرم بخاطرکاروزری میومد خونه ما حدود سه هفته وبابامم چون گناه داش راهش دوربود شوهرم میگف بیاد خونه ما
الان بعد این قضیه بابام نمیادخونمون ودنبال خواهرم میره بعدکارش میرن پارکی رستوران ناهارمیخورن بعدم میرن سرکارشون وشبم میرن خونه
همسرم میگه ینی چی بابات قهرکرده زشته والا
وخیلی ناراحته
منم خیلی ب دلم اومده😢😢😢😢😢