زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
بیا مهمونم باش عزیز دلم .... 😍😍🤗 اره منم دوست دارم غذای مورد علاقم
قوربونت برم مهربون
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
دوست دارم مادر باشم.فرزندم الهی که به حق سمنوی فاطمه بر من نازل شوی..روی چشمانم بزرگت میکنم..فقط نامدار باش و پرافتخار..خداوندا بگذر از گناهانی که مانع از مادر شدن من میشود..خداوندا میخام همه ی عمرم مادر باشم..امیدم را ناامید مکن..یا ارحم الراحمین..ع
نه کجا دیره....شاید باورتون شه اما شوهر تازه رفته نون بگیره بیاد تا صبحونه بخوریم ...
وووووی نوش جون
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.