امروز دخترم نوبت دکتر داشت یه شهر دیگس .به شوهرم گفتم ماشینو نبر بهار و میخوام ببرم دکتر داد و بیداد کرد من ماشینو لازم دارم داد و بیداد ..... گفتم اشکال نداره عزیزم پس صبر میکنم با هم بریم یه دفعه قاطی کرد با پاش زد به صندلی یه دکتر میخوای ببری اول صبحی اعصاب منو داغون کردی چی میشه ماشین باباتو بگیری منم عصبانی شدم گفتم تو چرا ماشین باباتو نمیگیری خونش بغل کارگاه دیگه چرا من بابامو تو زحمت بندازم تو این گرما پیاده بره . حتی نپرسید میخوای ببری دکتر پول داری نداری ؟؟ دیگه از این بی مسولیتیاش خسته شدم
نمیدونم حالا حق داشتم ناراحت شم یا نه