بخدا قسم همه چی با محبت حل میشه نمیدونم چرا ذره ای محبت نداره که محبت ببینه
عزیزم همینه دیگه بساز. من ک خودم قد موهام مشکل دارم اما بخاطر شوهرمو زندگیم کوتاه میام گاهی ام دعوا البته از وقتی باردار شدم دعوا چون واقعا کم تحمل شدم و اینو نمیفهمن ک اذیت نکنن
مادر.شوهر من خیلی.حسوده خالمم هست دیروز خونه.اونیکی.خالم بودیم مامانمم بود دختر خاله هام بودن بعد خواهرم برام لباس دوخته بود اولین بار اونجا پوشیده بودم همه دیدن گفتن خوشگله بهت میاد مبارکت باشه تو اون لحظه مادرشوهرم روشو کرده بود اونور اصلا نگاه نمیکرد هیچی نگفت
قشنگ معلوم بود حسودی میکنه آخه واقعا یه لباس حسودی داره؟ آخه اون هم سن و سال منه که.سر این چیزا حسودی میکنه؟ وای فقط میخوام سرمو بکوبم به دیوار همیشه همینجوری به خرید کردنم حسودی میکنه.به توجه شوهرم به من حسودی میکنه خونه مامانم میرم حسودی.میکنه مامانم میاد حسودی میکنه حتی شوهرم به مامان بابای.من احترام میذاره این بدش میاد قشنگ از قیافش معلومه ناراحت میشه
پسر یعنی یه اتاق پر از اسلحه و توپ و ماشین اسباب بازی پسر یعنی دوچرخه سواری بدون ترس پسر یعنی یه کمد کفش و کلاه و لباس اسپرت پسر یعنی کراوات و پاپیون کت کوچیک مردونه پسر یعنی بوی مردانگی در حین کودکی پسر یعنی یه نمونه کپی شده سایز کوچیک از عشقت پسر یعنی تکیه گاه مادر پسر یعنی امید آینده پدر پسر یعنی ولی عهد خونه من و بابایی عااااااااشقتیم شاهزاده کوچولوی من
ولی من دلم میاد واقعا منتظر لال شدنشم منتظر فلج شدنشم کارایی کرده کارایی کرده کل خاندانه من وحشت دارن ازش چه برسه خودش خاک برسر ه دله مریضش من که دارم دغ میکنم سراین یکی بچم که ناخواستس وبعد ده سال خدابهم داده دوباره چه المشنگاهیی داریم ازدستش نفرین بده ولی الهی محو بشه پاک بشه اززندگیامون یعنی ابدو نداریم ازدستش خیلی اذیتمون کرده اصلا قابل بیان نی خالمو درسال دوبارهم شاید نبینم بعد تهدید میکنه میرم پیشه داماده خالت 🤐🤐🤐🤐اصلا یه خل وًضعه عوضی ووحشی وبیمنطقه خدانجاتم بده