2777
2789
عنوان

اعتمادم ب شوهرم و از دست دادم

| مشاهده متن کامل بحث + 4742 بازدید | 111 پست

گفت دختره یک هفته س هی میاد مغازم و رو مغزم میره و فلان منم وسوسه شدم بهش زنگ زدم،،،، دیگه هیچی نگفت و منم فهمیدم قاشق رژی و دلستر برا چی بوده،،

گفتم دستت درد نکنه خوب جوابمو دادی گفت غلط کردم بخدا دستم بهش نزدم منم گریم گرفت زدم تو گوشش گفتم منو سریع ببر خونه دیگه اینجا نمیمونم 

زندگی را کسی تلخ کرد برام ک همه کس بود برام

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وااااااااااااااااااااااای خدا. دارم میترکم از حرص و عصبانیت. چه تحملی دارید شما. من بودم همونجا کلا ...شو کامل ختنه میکردم. جرش میدادم. یه چاقو میکردم تو شکمش. چیزی که اصلا تحملشو ندارم مرد کثیف و لاشی......  

گفت نه بخدا دیگه تکرار نمیکنم دختره بخدا خیلی اومد وسوسه شدم غلط کردم هرکار کرد محلش ندادم گفت نمیبرمت شهر به پات میوفتم منو ببخش،،،، منم اصلا انگار ازش متنفر شدم یهو بخدا سرد شدم بهش هرچی از دهنم رسید بارش کردم گوشیشم پرت کردم ک خورد تو پنجره و شیشه ی پنجره هم شکست

زندگی را کسی تلخ کرد برام ک همه کس بود برام

از اونروز اومدم خونه ی مامانم اما بهشون نگفتم چی شده و چرااینجام چون اونموقع خودم روی انتخابم پافشاری کردم گ به زور گفتم همینو میخام  حتی روم نمیشه بهشون بگم شوهرمم همش زنگ و اس میده ولی جوابش نمیدم

زندگی را کسی تلخ کرد برام ک همه کس بود برام

حس میکنم یه وزنه صد کیلویی رو شونمه همش برا خودم تجسم میکنم شوهرم با یه زن دیگه تو خونه واااای دیوونه میشم خیلی بهش سرد شدم از دلم رفته 

زندگی را کسی تلخ کرد برام ک همه کس بود برام
وای من بجا تو دارم دیوونه میشم انقد بزنش که بمیره

کاشکی میمرد من فقط زودی گریم میگیره نمیتونم از خودم دفاع کنم فقط خفه میشم ولی ایندفعه یه عالمه زدمش موهاش کشیدم گوشیش شکستم ولی اروم نمیشم دیونه شدم

زندگی را کسی تلخ کرد برام ک همه کس بود برام

من باشم طلاق. تمام. اگرم نتونم ازش میخوام دیگه خونه نیاد من و با بچه ام تنها بذاره بره یه جا دیگه زندگی کنه ریختشو نبینم تا خودم خبرش کنم. اینجوری از سر بازش میکنم. قسم میخورم اگه بیاد تو خونه میرم همه جا آبروشو میبرم. قفلها رو هم عوض میکنم....

توروخدا بگین چکارکنم یک درصدم بهش اعتماد ندارم 

اگه میخوای باهاش زندگی کنی براش  شرط بزار  اموالشوب  نامت بزنه باهاش ی مدت سردباش ازش تعهدبگیراگه تکرارکنه جدامیشی تهدیدش کن ک ب خانوادش  میگی

 گر  تو  با  بد،  بد کنی  پس  فرق  چیست؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز