گفت دختره یک هفته س هی میاد مغازم و رو مغزم میره و فلان منم وسوسه شدم بهش زنگ زدم،،،، دیگه هیچی نگفت و منم فهمیدم قاشق رژی و دلستر برا چی بوده،،
گفتم دستت درد نکنه خوب جوابمو دادی گفت غلط کردم بخدا دستم بهش نزدم منم گریم گرفت زدم تو گوشش گفتم منو سریع ببر خونه دیگه اینجا نمیمونم