از اونجاييكه پسرم كه ٩ سالشه هميشه ميگفت من خواهر يا برادر ميخوام و بزرگترين آرزوش بود من و شوهرم اقدام كرديم براي بچه دار شدن هميشه ميگفتيم يه بچه بسه اما به خاطر پسرم تصميمون عوض شد خلاصه بعد از سه چهار ماه اقدام اين ماه خدا رو شكر باردار شدم
پريروز يواشكي رفتم آزمايش كه مثبت بود اما به پسرم و شوهرم نگفتم
🌺خدا جونم دستتو بيار تو زندگيم تا زندگيم پر از آرامش بشه 🌺براي برطرف شدن مشكل كاري شوهرم يه صلوات لطفا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آخه از بس هر روز ميگفت ديگه ميدونستم ذوق داره گفتم اينو نشنيده بودم وگرنه ديرتر ميگفتم
من دو هفته اولی که فهمیده بودم به دخترم نگفتم که نخواد چشم انتظار بمونه ولی انقدر ویارم بد بود و حالم به هم می خورد مجبور شدیم بهش بگیم. چون طفلک دخترم ترسیده بود می گفت مامان چی شده فکر می کرد دارم می میرم. الانم هر روز با نی نی حرف میزنه و می پرسه پس نی نی کی میاد!!😂😂 دختر من ۵ سالشه